زودتر پارتو میزارم دیگه..لایک و کامنت و فالو فراموش نشه
بهار عاشقیـ.پارتـ:6
تام گفت:ایول پیداش کردییی
بعدش محکم بغلم کرد و توی هوا منو چرخوند
بعدش رفتیم سمت سالن اسلیترین و خوابیدیم
ویو تام:
اگه بهش بگم میخوام تغییر شکل کنم چی؟ اگه بعداز اون دیگه دوستم نداشته باشه چی؟ اگه بگم من بزور عاشق شدم چی؟ اگه بفهمه من برای عاشق شدن اونقدرام نمیتونم عاشق باشم چی؟ بیخیال ریدل شبا به چی فکر میکنی! بگیر بخواب
ویو شارلوت:
واییی فردا امتحان پیشگویی داریمم! من نخوندمم!
به مرلین قسم اگه بیوفتم امتحانو تام ازم متنفر میشه
*صبح*
زینگگگگ
ساعتمو خاموش کردم رفتم دستشویی و بدو بدو رفتم پایین توی سرسرا
گفتم:پروفسور؟ پروفسور دامبلدور؟
دامبلدور گفت:اوه دوشیزه اسمیت!
گفتم:من برای امتحان پیشگویی نخوندم، میشه به پروفسور دیپت بگیدبه پرفسور درس پیشگویی بگن یکم امتحانو دیر بگیرن؟
گفت:اوه شارلوت! نخوندی؟ تام میتونه بهت کمک کنه... برو باهاش بخون
گفتم:ولی....
رفتم تو سالن آروم در خوابگاه پسرا رو باز کردم سریع رفتم پیش تام، خواستم بیدارش کنم ولی منصرف شدم از این کار
پاورچین پاورچین رفتم بیرون و روی تختم نشستم و شروع کردم به خوندن امتحان
تام گفت:ایول پیداش کردییی
بعدش محکم بغلم کرد و توی هوا منو چرخوند
بعدش رفتیم سمت سالن اسلیترین و خوابیدیم
ویو تام:
اگه بهش بگم میخوام تغییر شکل کنم چی؟ اگه بعداز اون دیگه دوستم نداشته باشه چی؟ اگه بگم من بزور عاشق شدم چی؟ اگه بفهمه من برای عاشق شدن اونقدرام نمیتونم عاشق باشم چی؟ بیخیال ریدل شبا به چی فکر میکنی! بگیر بخواب
ویو شارلوت:
واییی فردا امتحان پیشگویی داریمم! من نخوندمم!
به مرلین قسم اگه بیوفتم امتحانو تام ازم متنفر میشه
*صبح*
زینگگگگ
ساعتمو خاموش کردم رفتم دستشویی و بدو بدو رفتم پایین توی سرسرا
گفتم:پروفسور؟ پروفسور دامبلدور؟
دامبلدور گفت:اوه دوشیزه اسمیت!
گفتم:من برای امتحان پیشگویی نخوندم، میشه به پروفسور دیپت بگیدبه پرفسور درس پیشگویی بگن یکم امتحانو دیر بگیرن؟
گفت:اوه شارلوت! نخوندی؟ تام میتونه بهت کمک کنه... برو باهاش بخون
گفتم:ولی....
رفتم تو سالن آروم در خوابگاه پسرا رو باز کردم سریع رفتم پیش تام، خواستم بیدارش کنم ولی منصرف شدم از این کار
پاورچین پاورچین رفتم بیرون و روی تختم نشستم و شروع کردم به خوندن امتحان
۶.۱k
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.