ادامه تک پارتی جونکوک..
جیمین: من عاشقتم!
ا/ ت: باشه تو خوبی .
جیمین: اه اون دفعه ک بهت گفتم باور کردی چرا الان نتونستم اسکولت کنم. ا/ ت: جیمینا خفت میکنم اگ یه بار دیگ این کارو بکنی ها. جیمین: اخه خوشم میاد ایستگات کنم. ا/ ت: غلط میخوری مگه کرم داری.
جیمین: آخه عاشق قیافه اسکول شدتم. ا/ت: نیشکون از دستش گرفتم اسکول خودتی.
جیمین: باشه باو وحشی نشو. البته وحشی بودنتم دوست دارم.ا/ ت: جیمینا چرت وپرت نگو میزنمت ها
........
شب شده بود شامو با جیمین بیرون خوردیم منو رسوند خونم. رفتم لباسامو عوض کردم نشستم رو مبل رفتم تو گالری. و شروع کردم به نگا کردن عکس های کوکی و فیلم هاش .امشب چقدر دلم کوک رو میخواست. دلم واسش خیلی تنگ شده بود. همین طوری داشتم عکس کوک میدم .اخه خرگوشم چرا انقدر زود از پیشم رفتی دلم خیلی واست تنگ شده خیلی بی معرفتی ک انقدر زود منو تنها گذاشتی .اشکام ریخت رو صفحه گوشی. اشکامو پاک کردم رو عکس کوک زوم کردم. خیلی دوست دارم جونکوکم!
گوشیم زنگ خورد شماره ناشناس بود. گوشیمو جواب دادم.
که. یه اقایی جواب داد.: الو .. اگه میخوای بفهمی ک کوک زنده اس و کجاست بیا به محل اولین قرار... همون خاطره رودخانه ساعت ۵. فردا!
ا/ ت: اینو ک گفت گوشی قطع شد.. الو ....الو دوباره به گوشی زنگ زدم اما کسی جواب نداد. سریع اماده شدم رفتم خونه پسرا و موضوع رو واسشون تعریف کردم!
نامجون: ا/ ت این دیگ داره شورشو در میاره این بار چندمه که اذیتت میکنه. باید به پلیس خبر بدیم تو هم خط. تو عوض کن.
یونگی: راست میگه این دفعه چندمه ک هی میگه کوک زنده اس.
ا/ ت: نمیدونم اما دیگ دارم اذیت میشم.
تهیونگ: ببین محل قرار ای دفعه کجاست با هم میریم ببنیم طرف کیه چرا داره این کارا رو میکنه. محل قرار این دفعه کجاست؟ ا/ ت: نمیدونم رمزی حرف میزنه ..... البته فکر کنم فهمیدم. گفت بیا به محل اول قرار همون خاطره رودخانه .ا/ ت: فکر کنم منظورش همون روزیه ک با کوک رفتیم پارک و عشقشو بهم اعتراف کرد گفت ساعت ۵ بیا اونجا.
یونگی: اوکیه .. فردا با نامی و تو میریم سر قرار.
فردا ساعت۵.
ا/ ت: با نامجون و یونگی توی همون پارک کنار رودخانه ایستادیم الان تقریبا یک ساعت بود. منتظر بودیم. یونگی: چرا نیومد این یه شوخیه ما رو کشونده تا اینجا ضایع مون کنه. ا/ ت: عه... یه پیام امد واسم.
توش نوشته: دفعه بعد تنها بیا سر قرار پس فردا ساعت ۷ بیا به رستوران مجلل
اونجا تنها بیا! نامی: نه ا/ ت خطر ناکه این میخواد تورو تنهایی بکشونه اونجا نمیخواد بری . یونگی: راست میگه این یارو داره رسما اسکولمون میکنه نمیخواد بری ا/ ت نمیری ها باز خودسر پا نشی بری ها.
ا/ ت: اوکی نمیرم.
......
پس فردا: ا/ ت : تو خونه نشسته بودم ساعت ۶ بود . اما دلم طاقت نیاورد هی دل دل میکردم برم یا نرم
از طرفی میخواستم بدونم اون طرف کیه..
از طرفی می ترسیدم.
اما .. باید برم . آماده شدم رفتم به سمت رستوران وارد ک شدم این طرف و اون طرف نگا کردم که یهو.......
لایک فراموش نشه لطفااااا انگشت مبارک ببر و لایک کن ممنون میشم ♥️
ادامه پارت: فردا
#بی_تی_اس
#ویسگون
#ویسگون
#جیمین
#bts
#نامجون
#عاشقانه
#عشق
#طنز
#bts
ا/ ت: باشه تو خوبی .
جیمین: اه اون دفعه ک بهت گفتم باور کردی چرا الان نتونستم اسکولت کنم. ا/ ت: جیمینا خفت میکنم اگ یه بار دیگ این کارو بکنی ها. جیمین: اخه خوشم میاد ایستگات کنم. ا/ ت: غلط میخوری مگه کرم داری.
جیمین: آخه عاشق قیافه اسکول شدتم. ا/ت: نیشکون از دستش گرفتم اسکول خودتی.
جیمین: باشه باو وحشی نشو. البته وحشی بودنتم دوست دارم.ا/ ت: جیمینا چرت وپرت نگو میزنمت ها
........
شب شده بود شامو با جیمین بیرون خوردیم منو رسوند خونم. رفتم لباسامو عوض کردم نشستم رو مبل رفتم تو گالری. و شروع کردم به نگا کردن عکس های کوکی و فیلم هاش .امشب چقدر دلم کوک رو میخواست. دلم واسش خیلی تنگ شده بود. همین طوری داشتم عکس کوک میدم .اخه خرگوشم چرا انقدر زود از پیشم رفتی دلم خیلی واست تنگ شده خیلی بی معرفتی ک انقدر زود منو تنها گذاشتی .اشکام ریخت رو صفحه گوشی. اشکامو پاک کردم رو عکس کوک زوم کردم. خیلی دوست دارم جونکوکم!
گوشیم زنگ خورد شماره ناشناس بود. گوشیمو جواب دادم.
که. یه اقایی جواب داد.: الو .. اگه میخوای بفهمی ک کوک زنده اس و کجاست بیا به محل اولین قرار... همون خاطره رودخانه ساعت ۵. فردا!
ا/ ت: اینو ک گفت گوشی قطع شد.. الو ....الو دوباره به گوشی زنگ زدم اما کسی جواب نداد. سریع اماده شدم رفتم خونه پسرا و موضوع رو واسشون تعریف کردم!
نامجون: ا/ ت این دیگ داره شورشو در میاره این بار چندمه که اذیتت میکنه. باید به پلیس خبر بدیم تو هم خط. تو عوض کن.
یونگی: راست میگه این دفعه چندمه ک هی میگه کوک زنده اس.
ا/ ت: نمیدونم اما دیگ دارم اذیت میشم.
تهیونگ: ببین محل قرار ای دفعه کجاست با هم میریم ببنیم طرف کیه چرا داره این کارا رو میکنه. محل قرار این دفعه کجاست؟ ا/ ت: نمیدونم رمزی حرف میزنه ..... البته فکر کنم فهمیدم. گفت بیا به محل اول قرار همون خاطره رودخانه .ا/ ت: فکر کنم منظورش همون روزیه ک با کوک رفتیم پارک و عشقشو بهم اعتراف کرد گفت ساعت ۵ بیا اونجا.
یونگی: اوکیه .. فردا با نامی و تو میریم سر قرار.
فردا ساعت۵.
ا/ ت: با نامجون و یونگی توی همون پارک کنار رودخانه ایستادیم الان تقریبا یک ساعت بود. منتظر بودیم. یونگی: چرا نیومد این یه شوخیه ما رو کشونده تا اینجا ضایع مون کنه. ا/ ت: عه... یه پیام امد واسم.
توش نوشته: دفعه بعد تنها بیا سر قرار پس فردا ساعت ۷ بیا به رستوران مجلل
اونجا تنها بیا! نامی: نه ا/ ت خطر ناکه این میخواد تورو تنهایی بکشونه اونجا نمیخواد بری . یونگی: راست میگه این یارو داره رسما اسکولمون میکنه نمیخواد بری ا/ ت نمیری ها باز خودسر پا نشی بری ها.
ا/ ت: اوکی نمیرم.
......
پس فردا: ا/ ت : تو خونه نشسته بودم ساعت ۶ بود . اما دلم طاقت نیاورد هی دل دل میکردم برم یا نرم
از طرفی میخواستم بدونم اون طرف کیه..
از طرفی می ترسیدم.
اما .. باید برم . آماده شدم رفتم به سمت رستوران وارد ک شدم این طرف و اون طرف نگا کردم که یهو.......
لایک فراموش نشه لطفااااا انگشت مبارک ببر و لایک کن ممنون میشم ♥️
ادامه پارت: فردا
#بی_تی_اس
#ویسگون
#ویسگون
#جیمین
#bts
#نامجون
#عاشقانه
#عشق
#طنز
#bts
۱۸.۶k
۲۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.