تکپارتی شوگا وقتی به گربه ای که پیدا کردی حسودی میکنه...
سلام مین ا/ت هستم .
۲۶ سالمه و یک ساله و نیم که با شوگا ازدواج کردم.
امروز هم مثل همیشه شوگا رفته بود شرکت منم پاشدمو لباسامو عوض کردم صبحانه اماده کردمو خوردم خواستم برای ناهار غذای مورد علام شوگا رو اماده کنم [ هر چی خودتون دوست داشتین ]
اما یسری وسایل کم بود باید میرفتم خرید لباسامو با لباسای بیرون عوض کردم چون سوپر مارکت نزدیک بود پیاده رفتم .
بعد اینکه خیدامو انجام دادم داشتم برمیگشتم کا صدای ضعیفی رو شنیدم یه صدایی مثل میو میو
به طرف صدا رفتم که دیدم یه گربه ریز کوچوله خیلی کیوت بود حتما مامانشو گم کرده اروم برش داشتم و با خووم به سمت خونه بردم رسیدم و در و باز کردم وسایلو گذاشتم رو اپن اشپز خونه گربه رو به سمت حموم بردم گذاشتم توی وان خودمم لباسما روعوض کردم به سمت وان رفتمو گربه رو شستم اوردمش بیرون با حوله خشکش کردم تو یه ظرف براش شیر ریختم که تند تند میخورد معلوم بود گشنشه لبخندی به کیوتیش دمو گوشیمو برداشتم یه سری چیز برای گربه سفارش دادم به سمت اشپز خونه رفتم غذای رو اماده کردم سفره رو چیدم گفتم تا شوگا بیاد یه خورده با این کوچولو بازی کنم مشغول بازی کردن بودم که صدای در اومد
ویو شوگا صبح رفتم شرکت سعی کردم کارامو زود تر انجام بدم تا برم پیش عشقم بالاخره کارام تموم شد رفتم خونه در و باز کردم وارد شدم ولی دیدم ا/ت داره با یه چیزی بازی میکنه که دیدم یه گربست
[علامت شوگا _ ، علامت ا/ت +]
_ سلام عشقم این دیگه چیه؟اینجا چیکار میکنه[یه ابروشو میندازه بالا]
+سلام شوگا خسته نباشی . امروز که رفتم خرید اینو تو خیابون پیدا کردم . کیوت نیس
_هه اره ولی ممکنه مریضی داشته باشه بهت اسیب برسه
+یا شوگا این کوچولو نمیتونه بمن اسیب برسونه
ویو شوگا
الان دو هفتس که اون گربه نحس به خونمون اومده کاملا همه توجه ا/ت به اونه دیگه واقعا خسته شده بودم به اتاق خودمون رفتم دیدم رو تختمون داره با اون گربه بازی میکنهصداش زدم ا/ت جوابمو نداد ا/ت بتزم جواب ندا این دفعه با تن صدای بلندتری گفتم ا/تتت
+بله گوشم کر شد
_پاشو برو یه چیزی اماده کن گشنمه
+ااشوگا مگه نمیبینی دارم چیکار میکنم
_تمام کارت شده اون گربه لز وقتی اون اومده تا حالا یه بارم بهم توجه نکردی یا اونو از خونه میندازی بیرون یا اگرم نه دیگه منو نمیبینی
+از این حرفش ناراحت شدم یعنی من به خاطر این گربه شوگا رو فراموش کردم
_در اتاق و محکم بستم رفتم و رو کاناپه نشستم سرمو بین دستام گذاشتم یه صدای باز شدن در اومد ولی سرمو بالا نبردم
+رفتم ازش بع خاطر کارم معذرت خواهی کنم رفتم پایین دیدم رو گاناپه نشسته سرشم بین دستاشه اروم کنارش نشستم و با صدای ضریفی گفتم ...
۲۶ سالمه و یک ساله و نیم که با شوگا ازدواج کردم.
امروز هم مثل همیشه شوگا رفته بود شرکت منم پاشدمو لباسامو عوض کردم صبحانه اماده کردمو خوردم خواستم برای ناهار غذای مورد علام شوگا رو اماده کنم [ هر چی خودتون دوست داشتین ]
اما یسری وسایل کم بود باید میرفتم خرید لباسامو با لباسای بیرون عوض کردم چون سوپر مارکت نزدیک بود پیاده رفتم .
بعد اینکه خیدامو انجام دادم داشتم برمیگشتم کا صدای ضعیفی رو شنیدم یه صدایی مثل میو میو
به طرف صدا رفتم که دیدم یه گربه ریز کوچوله خیلی کیوت بود حتما مامانشو گم کرده اروم برش داشتم و با خووم به سمت خونه بردم رسیدم و در و باز کردم وسایلو گذاشتم رو اپن اشپز خونه گربه رو به سمت حموم بردم گذاشتم توی وان خودمم لباسما روعوض کردم به سمت وان رفتمو گربه رو شستم اوردمش بیرون با حوله خشکش کردم تو یه ظرف براش شیر ریختم که تند تند میخورد معلوم بود گشنشه لبخندی به کیوتیش دمو گوشیمو برداشتم یه سری چیز برای گربه سفارش دادم به سمت اشپز خونه رفتم غذای رو اماده کردم سفره رو چیدم گفتم تا شوگا بیاد یه خورده با این کوچولو بازی کنم مشغول بازی کردن بودم که صدای در اومد
ویو شوگا صبح رفتم شرکت سعی کردم کارامو زود تر انجام بدم تا برم پیش عشقم بالاخره کارام تموم شد رفتم خونه در و باز کردم وارد شدم ولی دیدم ا/ت داره با یه چیزی بازی میکنه که دیدم یه گربست
[علامت شوگا _ ، علامت ا/ت +]
_ سلام عشقم این دیگه چیه؟اینجا چیکار میکنه[یه ابروشو میندازه بالا]
+سلام شوگا خسته نباشی . امروز که رفتم خرید اینو تو خیابون پیدا کردم . کیوت نیس
_هه اره ولی ممکنه مریضی داشته باشه بهت اسیب برسه
+یا شوگا این کوچولو نمیتونه بمن اسیب برسونه
ویو شوگا
الان دو هفتس که اون گربه نحس به خونمون اومده کاملا همه توجه ا/ت به اونه دیگه واقعا خسته شده بودم به اتاق خودمون رفتم دیدم رو تختمون داره با اون گربه بازی میکنهصداش زدم ا/ت جوابمو نداد ا/ت بتزم جواب ندا این دفعه با تن صدای بلندتری گفتم ا/تتت
+بله گوشم کر شد
_پاشو برو یه چیزی اماده کن گشنمه
+ااشوگا مگه نمیبینی دارم چیکار میکنم
_تمام کارت شده اون گربه لز وقتی اون اومده تا حالا یه بارم بهم توجه نکردی یا اونو از خونه میندازی بیرون یا اگرم نه دیگه منو نمیبینی
+از این حرفش ناراحت شدم یعنی من به خاطر این گربه شوگا رو فراموش کردم
_در اتاق و محکم بستم رفتم و رو کاناپه نشستم سرمو بین دستام گذاشتم یه صدای باز شدن در اومد ولی سرمو بالا نبردم
+رفتم ازش بع خاطر کارم معذرت خواهی کنم رفتم پایین دیدم رو گاناپه نشسته سرشم بین دستاشه اروم کنارش نشستم و با صدای ضریفی گفتم ...
۲۰.۹k
۲۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.