تفرقه..
تفرقه..
$$$$$$$$$$$$$$$
پارت²⁵
ویو سون‌هی(چه فلش بک تو فلش بکی شدددد😶اینا همش در واقع فلش بکیه که سون‌هی تو دانشگاه زد..وات‌د‌فاخخخخ)
♧سون‌هی..
×ب..ب..بله..
♧چرا ترسیدی؟
×ن..نه..نتر..سیدم..فقط جا خوردم..داشتم..اتفاقات گذشته رو مرور میکردم
♧آهان
تازه الان متوجه شدم..کل مدتی که من تو فکر گذشته بودم داشتم همراه برادرم تو پارک راه میرفتیم!
♧خب..هنوزم واست سواله که چرا اومدم سئول؟
×اوهوم..تازه..الان که به گذشته نگاه میکنم..میبینم واقعا دلیلی وجود نداره که بخوای از اونجا بیای اینجا..متوجهی که الان رفتنت دوباره رو هواست؟
یهو وایستاد
♧آره..متوجهم..واسه همینم برگشتم..
چی؟یعنی چی؟یعنی اون..رفته پاریس؟
×یعنی چی؟نکنه میخوای بگی که..
♧آره!درست حدس زدی..اون تو پاریس منو تهدید کرد..فکر میکنی به چی؟
×به..جونِ..اوما..یا..آبا؟
♧نه
×به..جون دوس‌دخترت؟
♧نهه
×یا..
♧آهان خوبه داری میفهمی
×به جونِ بهترین دوستت؟
♧وااای تو چقد خنگی..نههه..به جونِ..
×بگو دیگه..به جونِ کی تهدیدت کرده؟
♧تو
با حرفی که زد یه دقیقه خشکم زد..یعنی چی؟یعنی اون فهمیده..یا شاید حدس زده..من اونقدر برای برادرم عزیزم که با تهدید جونم میخواسته اونو مجبور به اون کار کنه؟نه..اون حتما اشتباه حدس زده..اما..من اونو میشناسم.. اگه از چیزی مطمئن نباشه انجامش نمیده..و اگه از چیزی مطمئن بشه یعنی اون چیز خیلی واضحه..یعنی واقعا.........تفرقه..
$$$$$$$$$$$$$$$
پارت²⁶
| سعی نویسنده در این است که فلش بَکِ سون‌هی این پارت تموم شه اگه نشد هم ببخشید به بزرگیتون |
ویو سون‌هی
..واقعا..باور کنم که من برای برادرم عزیزترین هستم؟
♧سون‌هی..سون‌هی..خوبی؟با توعم
×چ..چی؟
♧خوبی؟
×آ..آره..خوبم..خب..اون تورو تهدید به جون من کرده..درسته؟اونوقت تو چیکار کردی؟
♧میبینی که..اومدم سئول..تا مواظبت باشم..تو عزیزترین موجود زندگیمی..با آبا قهرم و آبا نمیزاره اوما رو ببینم..الان تنها خانواده‌ی من تویی..چه انتظاری ازم داری؟انتظار داری بزارم خواهرم بخاطر یه مشت *سانسورررر* بمیره؟
×خ..خب..الان که تو..اومدی اینجا..توهم در خطری..باید برگردی..واست بلیط میگیرم
♧نه
×چی؟
♧گفتم نه..دیگه از دست اون عوضی فرار نمیکنم..میخوام بمونم و یبار برای همیشه از زندگیم بندازمش بیرون..حتی اگه به قیمت جونم باشه
با شنیدن این حرفا از زبون برادرم..خیلی خوشحال شدم..و در عین حال ناراحت..چون اگه اون اینجا باشه یعنی جون جفتمون در خطره..اون عوضی براش فرقی نمیکنه من یا برادرم یا حتی هردومون..
ادامه کامنت🍉
$$$$$$$$$$$$$$$
پارت²⁵
ویو سون‌هی(چه فلش بک تو فلش بکی شدددد😶اینا همش در واقع فلش بکیه که سون‌هی تو دانشگاه زد..وات‌د‌فاخخخخ)
♧سون‌هی..
×ب..ب..بله..
♧چرا ترسیدی؟
×ن..نه..نتر..سیدم..فقط جا خوردم..داشتم..اتفاقات گذشته رو مرور میکردم
♧آهان
تازه الان متوجه شدم..کل مدتی که من تو فکر گذشته بودم داشتم همراه برادرم تو پارک راه میرفتیم!
♧خب..هنوزم واست سواله که چرا اومدم سئول؟
×اوهوم..تازه..الان که به گذشته نگاه میکنم..میبینم واقعا دلیلی وجود نداره که بخوای از اونجا بیای اینجا..متوجهی که الان رفتنت دوباره رو هواست؟
یهو وایستاد
♧آره..متوجهم..واسه همینم برگشتم..
چی؟یعنی چی؟یعنی اون..رفته پاریس؟
×یعنی چی؟نکنه میخوای بگی که..
♧آره!درست حدس زدی..اون تو پاریس منو تهدید کرد..فکر میکنی به چی؟
×به..جونِ..اوما..یا..آبا؟
♧نه
×به..جون دوس‌دخترت؟
♧نهه
×یا..
♧آهان خوبه داری میفهمی
×به جونِ بهترین دوستت؟
♧وااای تو چقد خنگی..نههه..به جونِ..
×بگو دیگه..به جونِ کی تهدیدت کرده؟
♧تو
با حرفی که زد یه دقیقه خشکم زد..یعنی چی؟یعنی اون فهمیده..یا شاید حدس زده..من اونقدر برای برادرم عزیزم که با تهدید جونم میخواسته اونو مجبور به اون کار کنه؟نه..اون حتما اشتباه حدس زده..اما..من اونو میشناسم.. اگه از چیزی مطمئن نباشه انجامش نمیده..و اگه از چیزی مطمئن بشه یعنی اون چیز خیلی واضحه..یعنی واقعا.........تفرقه..
$$$$$$$$$$$$$$$
پارت²⁶
| سعی نویسنده در این است که فلش بَکِ سون‌هی این پارت تموم شه اگه نشد هم ببخشید به بزرگیتون |
ویو سون‌هی
..واقعا..باور کنم که من برای برادرم عزیزترین هستم؟
♧سون‌هی..سون‌هی..خوبی؟با توعم
×چ..چی؟
♧خوبی؟
×آ..آره..خوبم..خب..اون تورو تهدید به جون من کرده..درسته؟اونوقت تو چیکار کردی؟
♧میبینی که..اومدم سئول..تا مواظبت باشم..تو عزیزترین موجود زندگیمی..با آبا قهرم و آبا نمیزاره اوما رو ببینم..الان تنها خانواده‌ی من تویی..چه انتظاری ازم داری؟انتظار داری بزارم خواهرم بخاطر یه مشت *سانسورررر* بمیره؟
×خ..خب..الان که تو..اومدی اینجا..توهم در خطری..باید برگردی..واست بلیط میگیرم
♧نه
×چی؟
♧گفتم نه..دیگه از دست اون عوضی فرار نمیکنم..میخوام بمونم و یبار برای همیشه از زندگیم بندازمش بیرون..حتی اگه به قیمت جونم باشه
با شنیدن این حرفا از زبون برادرم..خیلی خوشحال شدم..و در عین حال ناراحت..چون اگه اون اینجا باشه یعنی جون جفتمون در خطره..اون عوضی براش فرقی نمیکنه من یا برادرم یا حتی هردومون..
ادامه کامنت🍉
۳.۷k
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.