پارت ۶
روی صورت ته زخم هایی بود (به خاطر دعوا بود) مواد رو که داشتم روی صورتش میزدم ته اخ.... تو :درد داره ته :نه همیجور ته بهت خیره شد دستاتو گرفت ته :بسه تو :.....باشه
ته یه دفعه بغلت کرد تو شوک بودی
نمیدونستی چیکار کنی
ته :لطفا همنجوری بمون
همراهیش دادم
ته : دوستت دارم تو :واقعا
ته :توهم همجنین حسی
داری بهم (باید چی میگفم )
ته :سکوت نکن بگو همچیز رو
تو : سرتو مثبت تکون دادی خوشحال شد لباشو گذاشت رو لبت که تو همراهیش دادی........
پارت ۷ قسمت اخر
ته یه دفعه بغلت کرد تو شوک بودی
نمیدونستی چیکار کنی
ته :لطفا همنجوری بمون
همراهیش دادم
ته : دوستت دارم تو :واقعا
ته :توهم همجنین حسی
داری بهم (باید چی میگفم )
ته :سکوت نکن بگو همچیز رو
تو : سرتو مثبت تکون دادی خوشحال شد لباشو گذاشت رو لبت که تو همراهیش دادی........
پارت ۷ قسمت اخر
۵.۲k
۰۵ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.