ارباب سختگیر
ارباب سختگیر
پارت هجدهم! - _
اینو گفت و یهو منو گزاشت رو تخت و گفت من دیگه اینجام و از هیچی نترسس
، ب..با..با..شش.ش
و رفت توی حمام و یه دوش 5 مینی گفت و اومد بیرون اون فقط یه حوله دور باهاش پیچونده بودد واییی سیسپکاش اون تتوهاش اون موهای خیش مشکیش چطور میتونم عاشقش نشم؟
رفت لباس پوشید و بعد موهاشو خوشک مرد و منو برد اونورطر و منو برد توی بغل خودش و پتو رو روم کشید واییی هیچوقا آنقدر توی بغل ینفر احساس آرا مش نداشتم
. بیبی آروم شدی؟
، اوهوم
اینو گفتم و به خواب عمیقی فرو رفتم
فلش بک به صبح
کوک ویو
از خواب بلند شده بودم دیدم ا.ت توی بغلم خوابه عین نی نی کوچولو ها شده بوددد
دیگه نتونستم تحمل کنم و لباشو بوسیدم
ا.ت ویو
صبح با بوسه هایی روی لبم بلند شدم که دیدم جونگ کوک داره بوسم میکنه وگفت ببخشید بیب دیگهنتونستم تحمل کنم
، آره دیدم
، (خنده)
. (خنده)
خندیدیم که یهو در زده شد و یهو...
خب خوب بود؟!
پارت هجدهم! - _
اینو گفت و یهو منو گزاشت رو تخت و گفت من دیگه اینجام و از هیچی نترسس
، ب..با..با..شش.ش
و رفت توی حمام و یه دوش 5 مینی گفت و اومد بیرون اون فقط یه حوله دور باهاش پیچونده بودد واییی سیسپکاش اون تتوهاش اون موهای خیش مشکیش چطور میتونم عاشقش نشم؟
رفت لباس پوشید و بعد موهاشو خوشک مرد و منو برد اونورطر و منو برد توی بغل خودش و پتو رو روم کشید واییی هیچوقا آنقدر توی بغل ینفر احساس آرا مش نداشتم
. بیبی آروم شدی؟
، اوهوم
اینو گفتم و به خواب عمیقی فرو رفتم
فلش بک به صبح
کوک ویو
از خواب بلند شده بودم دیدم ا.ت توی بغلم خوابه عین نی نی کوچولو ها شده بوددد
دیگه نتونستم تحمل کنم و لباشو بوسیدم
ا.ت ویو
صبح با بوسه هایی روی لبم بلند شدم که دیدم جونگ کوک داره بوسم میکنه وگفت ببخشید بیب دیگهنتونستم تحمل کنم
، آره دیدم
، (خنده)
. (خنده)
خندیدیم که یهو در زده شد و یهو...
خب خوب بود؟!
۱۱.۲k
۲۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.