.....Your name
داشتی با پسری که
دشمنت محسوب میشد
دعوا میکردی که گفت:
"بگو ازم متنفری"
به چشماش خیره شدی
وبا صدای بلندی گفتی:
"ازت متنفرم "
"ازت متنفرم"
"ازت متنفرم"
جملت با کوبیده شدنت به
دیوار پشت سرت و گرمی لباش
روی لبات نا تمام موند!
اون تورو محکم تر بوسید
و تو دستت و زیر پیرهنش
فرو بردی و اون رو درآوردی .
وقتی هردو کنار کشید متوجه
نوشته ای روی قلبش شدی!
دستت رو روش کشیدی و گفتی:
"این..این.."
نزاشت ادامه بدی و جواب داد:
"اسم توعه..."
دشمنت محسوب میشد
دعوا میکردی که گفت:
"بگو ازم متنفری"
به چشماش خیره شدی
وبا صدای بلندی گفتی:
"ازت متنفرم "
"ازت متنفرم"
"ازت متنفرم"
جملت با کوبیده شدنت به
دیوار پشت سرت و گرمی لباش
روی لبات نا تمام موند!
اون تورو محکم تر بوسید
و تو دستت و زیر پیرهنش
فرو بردی و اون رو درآوردی .
وقتی هردو کنار کشید متوجه
نوشته ای روی قلبش شدی!
دستت رو روش کشیدی و گفتی:
"این..این.."
نزاشت ادامه بدی و جواب داد:
"اسم توعه..."
۵.۷k
۰۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.