(ارباب زاده)Part.36
ا.ت*ویو
(صبح)
خوابیده بودم،یهو حس کردم یکی داره بهم نگاه میکنه.
و از خواب بیدار شدم و دیدم تهیونگ هست
ته:صحب بخیر عشقم
ا.ت:صبح بخیر عشقم(ساختگی)
نمیدونم چرا وقتی خواب بودم حس کردم بجای تهیونگ جیمین داشت نگاهم میکرد
ته:خوبی؟
ا.ت:اره
ته:دلت درد نمیکنه
ا.ت:نه فقط یکم
ا.ت:تو خوبی
ته:خوبم عشقم مریی
ته:اها من باید برم شرکت امروز جلسه مهمی داریم
ا.ت:برو عشقم
تهیونگ لباساش و پوشید و رفت از اتاق بیرون
یهو یکی بهم زنگ زد.
دیدم جیمینه،جواب دادم
جیمین:سلام ا.ت
ا.ت:سلام جیمین خوبی
جیمین:خوبم ا.ت تو چطوری
ا.ت:هیچی میگذرونیم
نمیتونم باهاش بد صحبک کنم نمیدونم چرا
جیمین:تهیونگ دیروز که نزدت یا اتفاق بدی نیوفتاد
ا.ت:نه بابا هیچی نشده.
جیمین:باشه،ا.ت یجوری حرف میزنی جریان چیه
ا.ت:هیچی نیست خداحافظ
گوشی رو قط کردم.
من چرا اینجوری با جیمین صحبت کردم،مجبورم اینکارو کنم.
مگر نه تهیونگ اعصبانی میشا و اتفاق بد تری میوفته.
دوست دارم الان جیمین پیشم باشه و بغلم کنه.
من عاشق ادم اشتباهی شدم نباید عاشق جیمین میشدم.
باید عاشق تهیونگ میشدم کسی که بهم فکر میکنه و دوسم داره
ته:ا.ت بیو صبحانه امادست(بلند بیرون از اتاق)
ا.ت:اومدم(بلند)
اشک تو چشام پر شده بود.
ولی پاکشون کردم و رفتم پایین
____________
شرط:
لایک:۲۰
کامنت:۱۵
فالور:۳
بچها فردا چون تعطیله یه عالمه میذارم اما چون امتحان دارم باید بخونم
از این فیک ۴ از اونیکی ۲ یا ۳ پارت😊😊
راستی اون بی ناموسی که من و مسدود کرده ریدم به دهن جد و ابادش
(صبح)
خوابیده بودم،یهو حس کردم یکی داره بهم نگاه میکنه.
و از خواب بیدار شدم و دیدم تهیونگ هست
ته:صحب بخیر عشقم
ا.ت:صبح بخیر عشقم(ساختگی)
نمیدونم چرا وقتی خواب بودم حس کردم بجای تهیونگ جیمین داشت نگاهم میکرد
ته:خوبی؟
ا.ت:اره
ته:دلت درد نمیکنه
ا.ت:نه فقط یکم
ا.ت:تو خوبی
ته:خوبم عشقم مریی
ته:اها من باید برم شرکت امروز جلسه مهمی داریم
ا.ت:برو عشقم
تهیونگ لباساش و پوشید و رفت از اتاق بیرون
یهو یکی بهم زنگ زد.
دیدم جیمینه،جواب دادم
جیمین:سلام ا.ت
ا.ت:سلام جیمین خوبی
جیمین:خوبم ا.ت تو چطوری
ا.ت:هیچی میگذرونیم
نمیتونم باهاش بد صحبک کنم نمیدونم چرا
جیمین:تهیونگ دیروز که نزدت یا اتفاق بدی نیوفتاد
ا.ت:نه بابا هیچی نشده.
جیمین:باشه،ا.ت یجوری حرف میزنی جریان چیه
ا.ت:هیچی نیست خداحافظ
گوشی رو قط کردم.
من چرا اینجوری با جیمین صحبت کردم،مجبورم اینکارو کنم.
مگر نه تهیونگ اعصبانی میشا و اتفاق بد تری میوفته.
دوست دارم الان جیمین پیشم باشه و بغلم کنه.
من عاشق ادم اشتباهی شدم نباید عاشق جیمین میشدم.
باید عاشق تهیونگ میشدم کسی که بهم فکر میکنه و دوسم داره
ته:ا.ت بیو صبحانه امادست(بلند بیرون از اتاق)
ا.ت:اومدم(بلند)
اشک تو چشام پر شده بود.
ولی پاکشون کردم و رفتم پایین
____________
شرط:
لایک:۲۰
کامنت:۱۵
فالور:۳
بچها فردا چون تعطیله یه عالمه میذارم اما چون امتحان دارم باید بخونم
از این فیک ۴ از اونیکی ۲ یا ۳ پارت😊😊
راستی اون بی ناموسی که من و مسدود کرده ریدم به دهن جد و ابادش
۶.۲k
۲۵ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.