پارت 3
ببخشید ولی پارت سه پاک شده بود واسه همین دوباره گذاشتم💕
_(رو هوپ خیمه زد و شروع کرد رو گردنش کیس گزاشتن )
+ (ناله ریزی کرد و دستاشو دور کمر یونگی حلقه کرد)
( خاننده عزیز........تو که انقد منحرفی از مغز خودت استفاده کن به من چه بنویسم ایش💅🗿)
چند ساعت بعد*
+ (از درد بدی بیدار شد و چشماشو مالید تا واضح تر ببینه) آه یونگی(بغض)
_ (همچنان خواب)
+ یونگیییی (گریش درومد)
_ هااا چیه چی شده (از خواب پرید)
+ درد دارم (بغض)
_ آخ یادم رفت ببخشید بیب (براید بغلش کرد و رفتن حموم)
نیم ساعت بعد*
_ و + : (از حموم اومدن بیرون و لباس پوشیدن بعد یونگی موهای خودی و خودشو خشک کرد و رفتن پایین تو حال نشستن و فیلم دیدن)
_( زنگ گوشیش به صدا درومد) بله؟
+ کیه؟
_( اشاره میکنه تهیونگه) اوو ته ته چطوری داداش
ته : ما که خوبیم شما دوتا چطورین خوش میگذره کلکا (خنده)
_ خفه ( خنده) خو چیکارم داشتی
ته : با پسرا یه فیلم جدید گرفتیم می خوایم بیایم خونه تو با هم ببینیم اجازه هست؟
_ آره چرا که نه مام حوصلمون سر رفته بود
ته : اوک پس تا یک ساعت دیگه اونجاییم
یک ساعت بعد *
لایک؟
دوستون دارم کیوتام💕
_(رو هوپ خیمه زد و شروع کرد رو گردنش کیس گزاشتن )
+ (ناله ریزی کرد و دستاشو دور کمر یونگی حلقه کرد)
( خاننده عزیز........تو که انقد منحرفی از مغز خودت استفاده کن به من چه بنویسم ایش💅🗿)
چند ساعت بعد*
+ (از درد بدی بیدار شد و چشماشو مالید تا واضح تر ببینه) آه یونگی(بغض)
_ (همچنان خواب)
+ یونگیییی (گریش درومد)
_ هااا چیه چی شده (از خواب پرید)
+ درد دارم (بغض)
_ آخ یادم رفت ببخشید بیب (براید بغلش کرد و رفتن حموم)
نیم ساعت بعد*
_ و + : (از حموم اومدن بیرون و لباس پوشیدن بعد یونگی موهای خودی و خودشو خشک کرد و رفتن پایین تو حال نشستن و فیلم دیدن)
_( زنگ گوشیش به صدا درومد) بله؟
+ کیه؟
_( اشاره میکنه تهیونگه) اوو ته ته چطوری داداش
ته : ما که خوبیم شما دوتا چطورین خوش میگذره کلکا (خنده)
_ خفه ( خنده) خو چیکارم داشتی
ته : با پسرا یه فیلم جدید گرفتیم می خوایم بیایم خونه تو با هم ببینیم اجازه هست؟
_ آره چرا که نه مام حوصلمون سر رفته بود
ته : اوک پس تا یک ساعت دیگه اونجاییم
یک ساعت بعد *
لایک؟
دوستون دارم کیوتام💕
۱.۴k
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.