سناریو بی تی اس شماره ۳
وقتی بچتون میگه : چرا مامان دیشب جیغ زد ؟؟
نامجون : ببینم تو بیدار بودی ؟
بچه : آره ، چی شده بود ؟
نامجون : مامانتم بیدار بود بهتر میدونه برو از مامانت بپرس ..( استاد در رفتن از شرایط حاد 😂)
جین : مامانت یکم خسته بود ، منم میخواستم خستگی شو از تنش خارج کنم( راس میگه والا)
یونگی : خب راستشو بخوای ...
تو : یونگییییییی
یونگی : باشه بابا باشه ..
جیهوپ : عزیزم .. ببین .. منو مامانت نشسته بودیم ، که ناگهان ...( مخاطب مورد نظر سعی در خر کردن بچه دارد ، لطفا بعدا تماس بگیرید ، بوق بوق بوق ...)
جیمین : یکم زیادی داری فضولی میکنی ... بچه برو سر درس و مشقت ، ۱۸ سالت شد بت میگم * کار درست رو تو میکنی *
تهیونگ : ا.تتتتت .. بیا .. بدو .. این کار خودته ..بدووو ( خسته نباشی دلاور ، خدا قوت پهلوان )
جونگکوک : خب .. راستش داشتم مامانتو ....
تو : کووووووووووک
جونگکوک : ببین نمیزاره بگم
بچه : .....
لایک و کامنت یادتون نره:)))
نامجون : ببینم تو بیدار بودی ؟
بچه : آره ، چی شده بود ؟
نامجون : مامانتم بیدار بود بهتر میدونه برو از مامانت بپرس ..( استاد در رفتن از شرایط حاد 😂)
جین : مامانت یکم خسته بود ، منم میخواستم خستگی شو از تنش خارج کنم( راس میگه والا)
یونگی : خب راستشو بخوای ...
تو : یونگییییییی
یونگی : باشه بابا باشه ..
جیهوپ : عزیزم .. ببین .. منو مامانت نشسته بودیم ، که ناگهان ...( مخاطب مورد نظر سعی در خر کردن بچه دارد ، لطفا بعدا تماس بگیرید ، بوق بوق بوق ...)
جیمین : یکم زیادی داری فضولی میکنی ... بچه برو سر درس و مشقت ، ۱۸ سالت شد بت میگم * کار درست رو تو میکنی *
تهیونگ : ا.تتتتت .. بیا .. بدو .. این کار خودته ..بدووو ( خسته نباشی دلاور ، خدا قوت پهلوان )
جونگکوک : خب .. راستش داشتم مامانتو ....
تو : کووووووووووک
جونگکوک : ببین نمیزاره بگم
بچه : .....
لایک و کامنت یادتون نره:)))
۵.۱k
۰۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.