part²⁸💕🏹
نامجون « هدایت اون دو تا شیطان رجیم رو به من سپرده بودن ! برای اولین قدم لازم بود درسشون رو درست کنم... کمی بعد از اینکه از بلندگوی دانشگاه اسمشون رو صدا کردید پیداشون شد! مثل همیشه با هم بودن
جیمین « ما رو صدا کرده بودین؟
نامجون « بله من باهاتون کار داشتم! جناب مدیر با اجازه بچه ها رو میبرم اتاق خودم
مدیر « اوه راحت باشید، جناب کیم
هه ری « بعد از اون روز نامجون دیگه حرفی از اون دیدار نزد و مدام بهم سر میزد... رفتار جیمین و نامجون کلافه ام کرده بود و رز برای مدتی به مسافرت رفته بود.... وارد اتاق نامجون که شدیم طبق معمول رفت و روی صندلیش نشست
نامجون « بشینید
جیمین « هیونگ!
نامجون « چی شده؟
جیمین « میدونی دارن هه ری رو تعقیب میکنن؟
هه ری « یاع جیمین
نامجون « اره میدونم! اما حق ندارین حرکتی بزنید یا سر خود عمل کنید! فعلا موضوع بحث با این نیست
جیمین « میخواهی چشم پوشی کنی و بزاریش کنار یا از محافظت کنی؟
نامجون « به نظرت من آدمیم که اشتباهم رو دو بار تکرار کنم!
جیمین « خوبه که به خودت اومدی
نامجون « شما دو تا قول داده بودین دیگه سر کلاس شیطنت نکنید! درسته؟
هه ری « بله و به قولمون عمل کردیم
نامجون « میخ گذاشتن روی صندلی استاد فیزیک چی میگه پس؟
هه ری « خب اون فقط یه سوء تفاهم بود!
نامجون « سطل رنگ؟
جیمین « پای یکی از بچه ها بهش خورد...
هه ری « وای عرررر جیمییییی
جیمین « یا مسیح چته؟
هه ری « فکر کردم واقعا به راه راست هدایت شدی... داشتم نا امید میشدم ازت
نامجون « لازمه به روش خودم عمل کنم تا ادم بشید؟
هه ری « فرشته ها که آدم نمیشن استاد اما حواستون باشه خودتون به راه کج هدایت نشید
نامجون « زبونت دراز شده هااا
هه ری « مونی
نامجون « جانم
هه ری « .....
جیمین « *خنده... باورم نمیشه یه زمانی دوست دخترش بودی
نامجون « هنوزم هست منتهی بچه ام خجالتیه
هه ری « *خنده... من کی قبول کردم دوباره دوست دختر شما بشم؟
_با شنیدن این حرف از زبون هه ری ابرو هاش بالا پرید و حالت متفکری به خودش گرفت! هه ری قابلیت اینو داشت بار ها و بار ها فدای نامجون بشه
نامجون « خب قلبت اینو میگه!و اینکه شاید زبونت یه چیز دیگه بگه اما چشمات و قلبت احساسات درونت رو فاش میکنه
جیمین « خب استاد عاشق پیشه ما... اجازه خروج میدین؟
نامجون « یعنی اگه بگم نرو نمیری؟
جیمین « مگه اینکه قصد داشته باشی جلوی من ببوسیش
هه ری « *پرت کردن کفش... جیمیییییی
جیمین « مگه دورغ میگم وحشی
نامجون « نه! اگه توی عمرت یه حرف درست زده باشی همینه
جیمین « ما رو صدا کرده بودین؟
نامجون « بله من باهاتون کار داشتم! جناب مدیر با اجازه بچه ها رو میبرم اتاق خودم
مدیر « اوه راحت باشید، جناب کیم
هه ری « بعد از اون روز نامجون دیگه حرفی از اون دیدار نزد و مدام بهم سر میزد... رفتار جیمین و نامجون کلافه ام کرده بود و رز برای مدتی به مسافرت رفته بود.... وارد اتاق نامجون که شدیم طبق معمول رفت و روی صندلیش نشست
نامجون « بشینید
جیمین « هیونگ!
نامجون « چی شده؟
جیمین « میدونی دارن هه ری رو تعقیب میکنن؟
هه ری « یاع جیمین
نامجون « اره میدونم! اما حق ندارین حرکتی بزنید یا سر خود عمل کنید! فعلا موضوع بحث با این نیست
جیمین « میخواهی چشم پوشی کنی و بزاریش کنار یا از محافظت کنی؟
نامجون « به نظرت من آدمیم که اشتباهم رو دو بار تکرار کنم!
جیمین « خوبه که به خودت اومدی
نامجون « شما دو تا قول داده بودین دیگه سر کلاس شیطنت نکنید! درسته؟
هه ری « بله و به قولمون عمل کردیم
نامجون « میخ گذاشتن روی صندلی استاد فیزیک چی میگه پس؟
هه ری « خب اون فقط یه سوء تفاهم بود!
نامجون « سطل رنگ؟
جیمین « پای یکی از بچه ها بهش خورد...
هه ری « وای عرررر جیمییییی
جیمین « یا مسیح چته؟
هه ری « فکر کردم واقعا به راه راست هدایت شدی... داشتم نا امید میشدم ازت
نامجون « لازمه به روش خودم عمل کنم تا ادم بشید؟
هه ری « فرشته ها که آدم نمیشن استاد اما حواستون باشه خودتون به راه کج هدایت نشید
نامجون « زبونت دراز شده هااا
هه ری « مونی
نامجون « جانم
هه ری « .....
جیمین « *خنده... باورم نمیشه یه زمانی دوست دخترش بودی
نامجون « هنوزم هست منتهی بچه ام خجالتیه
هه ری « *خنده... من کی قبول کردم دوباره دوست دختر شما بشم؟
_با شنیدن این حرف از زبون هه ری ابرو هاش بالا پرید و حالت متفکری به خودش گرفت! هه ری قابلیت اینو داشت بار ها و بار ها فدای نامجون بشه
نامجون « خب قلبت اینو میگه!و اینکه شاید زبونت یه چیز دیگه بگه اما چشمات و قلبت احساسات درونت رو فاش میکنه
جیمین « خب استاد عاشق پیشه ما... اجازه خروج میدین؟
نامجون « یعنی اگه بگم نرو نمیری؟
جیمین « مگه اینکه قصد داشته باشی جلوی من ببوسیش
هه ری « *پرت کردن کفش... جیمیییییی
جیمین « مگه دورغ میگم وحشی
نامجون « نه! اگه توی عمرت یه حرف درست زده باشی همینه
۱۴۳.۶k
۱۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.