진정한 사랑❤‍🔥

진정한 사랑❤‍🔥
2장💫فصل ۲
P~5


به اعضا باند زنگ زدم که بیان*همین اعضا بی تی ای خودتون میدونید*رفتیم اتاق مخصوص مون که توش برنامه ریزی میکنیم برا دشمنا و کار......

نامجون:چی شده!؟
جیمین:خب...*توضیح میده *
کوک:عوضیو ببین یعنی
یونگی:خب نقشه باید بکشیم یا عادی پیش بریم
جیهوپ:اصلا لیا کجاست نکنه کشتیش اگه کشته باشیش مطمئن باش جینا زنده نمیمونه
جیمین:نکشتمش هنوز
نامجون:خب بیاید تا فعلا یه نقشه درست حسابی بکشیم


ساعت قرار جیمین و جونگ کی:
محل قرار:

ویو جینا:
منو تو اون اتاق نگه داسته بود که چند نفر اومدن و منو با خودشون بردن و سوار ماسین شدن و رسیدن یه جایی از ماشین پیادم کردن که جیمین رو دیدم کنارش لیا و یه بادیگارد بود

جونگ کی:ببین کی اینجاست
جیمین:بهتره وقت رو تلف نکنیم و معامله رو انجام بدیم
جونگ کی:دلت برا عشقت تنگ شده باشه حالا بیا من جینا رو میفرستم تو هم لیا رو
جیمین:اوک حرکت کن *روبه لیا * *لیا خرکت کرد و جینا هم خرکت کرد جینا هم حرکت کرد وقتی از بغل هم رد میشدن جینا گف *

جینا:مواظب عشقت باش ممکنه الان بمیره

* و همینجوری حرکت کردن جینارسید به طرف جیمین و همو بغل کردن ولیا هم رسید بغل جونگ کی و جونگ کی بایه دستش اونو بغل کرد و با دسته دیگش اصلحه رو سمت جیمین و جینا گرفت*

جینا:بیخشید😢🥺
جیمین:فعلا ولش کن خونه حرف میزنیم*جدی و اخم*
جینا:😥*بغض*
جونگ کی:خب ببخشید ولی .........*که با ............. *


ببخشید😂

👻میدونم الان هرچی فحش دارین بهم میدین چون لحظه حساس فیک قط کردم😂🥲👻

😘لایک و کامنت حمایت پلیز🥰

#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متهدیم
#lranians__love_Jk