وقتی به زور ازدواج می کنی پارت۶۸
پارت۶۸
جیهوپ:بلهههههه؟
دکتر :مثل اینکه خبر نداشتید
خب تبریک میگم به هوش اومدن و حالشون بهتره
جیهوپ؛ممنونم
دکترسری تکدن داد و رفت
جیهوپ هم رفت جلوی در
خوشحال بود که به بچش اسیبی نزده
اگر بهش آسیبی می زد قطعا دیگه ا.ت حتی نگاهشم نمی کرد
چرا با ا.ت این کارو کنه کنه آسیب ببینه ؟
تمام این سوال ها و چندصد تا سوال دیگه توی ذهنش رو کنار زد و در رو آروم باز کرد
ا.ت رو دید که با لباس بیمارستان روی تخت خوابیده و یه دستش که باند پیچی شده بودرو کنارش گذاشته و ساعد دست دیگش روی پیشونیش هست
آروم جلو رقت و روی صندلی کنار تخت نشست و آروم گفت
جیهوپ:ا.ت ....ا.ت عزیزم
ا.ت:..........
جیهوپ:عزیزم اشتباه کردم دیگه ببخشم
ا.ت چیکار کنم ببخشیم
ا.ت:اگر بچم آسیب میدید چیکار می کردم(آروم و با صدای نحیفش ل....ب زد
و قطره اشکی از روی گونش پایین رفت)
جیهوپ:نگاه هیچ اتاقی نیفتاده جین هو(پسرشون)(بالاخره یه اسمی پیداکردن)هم خوبه الان پیش آجوماس
ا.ت:تو بهم آسیب زدی هق
جیهوپ بلند شد سمت تخت رو و دست ا.ت رو آروم برداشت وو ا.ت رو به آغوش کشید ا.ت هم متقابلن
بغلش کرد و آروم گریه می کرد
جیهوپ دلیل همه ی کاراش رو توی این دو ماه فهمید
تمام چیزایی که هوس می کرد
گریه کردناش
لج کردن با همه چی
اههههه جیهوپ خیلی باید بیشتر هواسش به ا.ت بود
جیهوپ:متاسفم متاسفم
می بخشیم
ا.ت:الان مجبورم ببخشمت هق چون حامله هستم و بچه هم مال تو هست
عیشششش
جیهوپ:ناراحتی
ا.ت :اصلا
جیهوپ با دستش صورت ا.ت رو اشکاش رو پاک کرد
ا.ت:تو واقعا وحشی هستی
جیهوپ صندلی رو جلو تر کشید وتوی کمترین فاصله نشست
جیهوپ:مگه چی کار کردم
ا.ت:باید اینقدر وحشیانه انجامش بدی که من حامله بشم هرچقدر میگم آروم تر یواشتر کو گوش شنوا
ا.ت همین طور زیر ل...ب به زمین و زمان غر می زد
جیهوب خندید و خودش رو جلوتر کشید
جیهوپ:کی بود دودقیقه پیش داشت گریه می کرد
ا.ت:تا خودم نکشتمت گمشو بیرون
وحشی
جیهوپ بلند شد و روی ا.ت خ.....یم...ه زد
و صورتش آورد نزدیک صورت ا.ت و ا.ت رو کاملا خوابوند
جیهوپ:به کی گفتی وحشی
ا.ت آروم آب دهنش رو قورت داد
جیهوپ:منتظرم فکر کنم الان باید وحشی بازی رو نشونت بدم مگه نه
ا.ت:غلط کردم
جیهوپ: نشد دیگه
ا.ت: اشتباه کردم
جیهوپ:بیبی گرل بدی شدی اوکی منم بلدم بیبی های سرکش رو عاقل کنم
ا.ت:من حامله هستم
جیهوپ: اشکال نداره
جیهوپ سرش رو برد نزدیک تر و ل......بش رو روی ل....ب ا.ت گذاشت و محکم می مکید
ا.ت هم همکاری می کرد ولی دیگه داشت نفس کم میاورد
و عقب می کشید و و دوباره شروع می کرد
که جیهوپ سرش رو عقب آورد و با انگشت شصتش ل.....ب ا.ت رو پاک کرد
جیهوپ:اینم پیش پرداخت من رفتم کارای ترخیصت کنم
ا.ت:من منتظر تنبیهت هستم ددی
جیهوپ رفت بیرون
جیهوپ:بلهههههه؟
دکتر :مثل اینکه خبر نداشتید
خب تبریک میگم به هوش اومدن و حالشون بهتره
جیهوپ؛ممنونم
دکترسری تکدن داد و رفت
جیهوپ هم رفت جلوی در
خوشحال بود که به بچش اسیبی نزده
اگر بهش آسیبی می زد قطعا دیگه ا.ت حتی نگاهشم نمی کرد
چرا با ا.ت این کارو کنه کنه آسیب ببینه ؟
تمام این سوال ها و چندصد تا سوال دیگه توی ذهنش رو کنار زد و در رو آروم باز کرد
ا.ت رو دید که با لباس بیمارستان روی تخت خوابیده و یه دستش که باند پیچی شده بودرو کنارش گذاشته و ساعد دست دیگش روی پیشونیش هست
آروم جلو رقت و روی صندلی کنار تخت نشست و آروم گفت
جیهوپ:ا.ت ....ا.ت عزیزم
ا.ت:..........
جیهوپ:عزیزم اشتباه کردم دیگه ببخشم
ا.ت چیکار کنم ببخشیم
ا.ت:اگر بچم آسیب میدید چیکار می کردم(آروم و با صدای نحیفش ل....ب زد
و قطره اشکی از روی گونش پایین رفت)
جیهوپ:نگاه هیچ اتاقی نیفتاده جین هو(پسرشون)(بالاخره یه اسمی پیداکردن)هم خوبه الان پیش آجوماس
ا.ت:تو بهم آسیب زدی هق
جیهوپ بلند شد سمت تخت رو و دست ا.ت رو آروم برداشت وو ا.ت رو به آغوش کشید ا.ت هم متقابلن
بغلش کرد و آروم گریه می کرد
جیهوپ دلیل همه ی کاراش رو توی این دو ماه فهمید
تمام چیزایی که هوس می کرد
گریه کردناش
لج کردن با همه چی
اههههه جیهوپ خیلی باید بیشتر هواسش به ا.ت بود
جیهوپ:متاسفم متاسفم
می بخشیم
ا.ت:الان مجبورم ببخشمت هق چون حامله هستم و بچه هم مال تو هست
عیشششش
جیهوپ:ناراحتی
ا.ت :اصلا
جیهوپ با دستش صورت ا.ت رو اشکاش رو پاک کرد
ا.ت:تو واقعا وحشی هستی
جیهوپ صندلی رو جلو تر کشید وتوی کمترین فاصله نشست
جیهوپ:مگه چی کار کردم
ا.ت:باید اینقدر وحشیانه انجامش بدی که من حامله بشم هرچقدر میگم آروم تر یواشتر کو گوش شنوا
ا.ت همین طور زیر ل...ب به زمین و زمان غر می زد
جیهوب خندید و خودش رو جلوتر کشید
جیهوپ:کی بود دودقیقه پیش داشت گریه می کرد
ا.ت:تا خودم نکشتمت گمشو بیرون
وحشی
جیهوپ بلند شد و روی ا.ت خ.....یم...ه زد
و صورتش آورد نزدیک صورت ا.ت و ا.ت رو کاملا خوابوند
جیهوپ:به کی گفتی وحشی
ا.ت آروم آب دهنش رو قورت داد
جیهوپ:منتظرم فکر کنم الان باید وحشی بازی رو نشونت بدم مگه نه
ا.ت:غلط کردم
جیهوپ: نشد دیگه
ا.ت: اشتباه کردم
جیهوپ:بیبی گرل بدی شدی اوکی منم بلدم بیبی های سرکش رو عاقل کنم
ا.ت:من حامله هستم
جیهوپ: اشکال نداره
جیهوپ سرش رو برد نزدیک تر و ل......بش رو روی ل....ب ا.ت گذاشت و محکم می مکید
ا.ت هم همکاری می کرد ولی دیگه داشت نفس کم میاورد
و عقب می کشید و و دوباره شروع می کرد
که جیهوپ سرش رو عقب آورد و با انگشت شصتش ل.....ب ا.ت رو پاک کرد
جیهوپ:اینم پیش پرداخت من رفتم کارای ترخیصت کنم
ا.ت:من منتظر تنبیهت هستم ددی
جیهوپ رفت بیرون
۵۴.۶k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.