همه چیزش رو به یک باره و یکشب از دست داد ، مردی که همه چی
همه چیزش رو به یک باره و یکشب از دست داد ، مردی که همه چیزش توی یک آدم خلاصه میشد اون همه چیز داشت اما فقیر بود! فقیر از عشق و نوازش، فقیر از لمس و محبت همه چیزمو ازم گرفتی پروانه ، بی پیله شدم بعد از رفتنت پناهمو بردی و خاکسترم رو به باد فراموشی سپردی من برات فقط یه تجربه بودم اما تو برام یه خاطره و آرزوی از دست رفته شدی شاید فقط حرفاش رو برگ های رهگذر نارنجی رنگ شنیده بودن و حرفاش هیچوقت به گوش پسرکی که پشت تنه درخت مخفی بود نرسید
۱.۳k
۰۲ دی ۱۴۰۳