I'm not cute ³/من کیوت نیستم ³/p³
چند ساعت بعد
-هی بیدار شو،تو چرا خوابیدی اصن؟
ا.ت با صدا خوابالود لب زد:بذار یه ساعت دیگه بخوابم
-هوی مثل اینکه یادت رفته ما کییم؟
ا.ت با همون لحن گفت: میمونید؟
مرد زد تو گوش ا.ت و گفت:میمون؟یه میمونی نشونت بدم که مرغای اسمون به حالت گریه کنن،بلند شو رسیدیم!
ا.ت:پاهام بستست,چجوری بلند شم راه برم؟
مرد پاهای ا.ت رو باز کرد-
دو تا از همدست هاش که هیکلی شبیه گوریل داشتن دو طرف دست هاشو میگیرن
-راه بیوفتین،حواست باشه فکر فرار به سرت نزنه!وگرنه اولین کاری که میکنم،یه گلوله تو مغزت خالی میکنم(اسلحشو اورد بالا)
ا.ت با چهره کمی ترسیده گفت:خب که چی،فکر کردی چون تفنگ داری ازت میترسم؟باشه بابا کی خواست فرار کنه.میشه ساک لباس هامو با خودم ببرم؟
مرد ساک لباس های ا.ت رو از رو زمین برداشت و داد دست یکی از اون هیکل گوریلیا-
ا.ت:خودمم میتونم بیارما
-ساکشو بده بهش ببینم دیگه چی میخواد
ا.ت سرشو به نشونه ممنون تکون میده
-راه بیوفتین دیگه
ا.ت ویو:
از کشتی خارج شدیم یکم پیاده رفتیم و بعدش سوار یه
لیموزین مشکی شدیم،چهار تا دختر دیگه که قرار بود فروخته بشن هم تو ماشین نشسته بودن و داشتن گریه و زاری میکردن
ا.ت:چرا عر عر میکنید،ببندین دیگه اون دهناتونو
شما ها اهل کره اید؟
-فکر نمیکنم به تو مربوط باشه!
ا.ت:من با تو نبودم،پس به تو ربط نداره من چی دارم ازشون میپرسم!
-یادت رفته مثل اینکه ما کی هستیم؟
ا.ت:میمون؟
مَرده لب هاشو رو هم فشار داد و گفت: بیخیال،فقط دهنتو ببند
ا.ت:گگگ
یک ساعت بعد------------------
-رسیدین،پیاده شید,
ا.ت : شهر بازی؟! اینجا میخواید ما رو بفروشید یا بازی کنید؟!
-معامله اینجا انجام میشه،وقتی رسیدن قبل اینکه ازتون سوالی نشده حرف نمیزنید،فهمیدین؟
مخصوصا تو(اشاره به ا.ت)
ا.ت: میشه برم دشویی،جیش دارم
-نه
ا.ت:پس جلو اونایی که منو میخوای بفروشی میگما
-ببرینش،سه دقیقه دیگه اینجایین،حواست باشه،اگه فرار کنی؟
ا.ت:میکشی منو
-زود بر میگردی
هی شما ها برید مواظب باشید فرار نکنه(با اون گوریلای)
ا.ت ویو
رفتم دشویی-
خب حالا چجوری فرار کنم،باید اون دخترا رو هم نجات بدم و اون مرده عنترو بخاطر اینکه منو زده باید گریه کنه
اول باید این دو تا گوریلو بکشم
ا.ت رفت بیرون از دستشویی،اب رو باز کرد،چشماشو بست و محکم مشتشو زد تو اینه روشویی،سه بار اینکاره تکار کرد که اینه کاملا در اومد
اون گوریل ها میان تو دسشویی
دست ا.ت کاملا زخمی شده بود و ازش خون میچکید،یه تیکه بزرگ از اینه ها شکسته شده رو برداشت و زد تو سر یکی از اون مراقبا،اونم ببهوش شد،اون یکی مراقب چاقوشو از تو جیبش در اورد و رفت سمت ا.ت
ا.ت:فاککککک
-هی بیدار شو،تو چرا خوابیدی اصن؟
ا.ت با صدا خوابالود لب زد:بذار یه ساعت دیگه بخوابم
-هوی مثل اینکه یادت رفته ما کییم؟
ا.ت با همون لحن گفت: میمونید؟
مرد زد تو گوش ا.ت و گفت:میمون؟یه میمونی نشونت بدم که مرغای اسمون به حالت گریه کنن،بلند شو رسیدیم!
ا.ت:پاهام بستست,چجوری بلند شم راه برم؟
مرد پاهای ا.ت رو باز کرد-
دو تا از همدست هاش که هیکلی شبیه گوریل داشتن دو طرف دست هاشو میگیرن
-راه بیوفتین،حواست باشه فکر فرار به سرت نزنه!وگرنه اولین کاری که میکنم،یه گلوله تو مغزت خالی میکنم(اسلحشو اورد بالا)
ا.ت با چهره کمی ترسیده گفت:خب که چی،فکر کردی چون تفنگ داری ازت میترسم؟باشه بابا کی خواست فرار کنه.میشه ساک لباس هامو با خودم ببرم؟
مرد ساک لباس های ا.ت رو از رو زمین برداشت و داد دست یکی از اون هیکل گوریلیا-
ا.ت:خودمم میتونم بیارما
-ساکشو بده بهش ببینم دیگه چی میخواد
ا.ت سرشو به نشونه ممنون تکون میده
-راه بیوفتین دیگه
ا.ت ویو:
از کشتی خارج شدیم یکم پیاده رفتیم و بعدش سوار یه
لیموزین مشکی شدیم،چهار تا دختر دیگه که قرار بود فروخته بشن هم تو ماشین نشسته بودن و داشتن گریه و زاری میکردن
ا.ت:چرا عر عر میکنید،ببندین دیگه اون دهناتونو
شما ها اهل کره اید؟
-فکر نمیکنم به تو مربوط باشه!
ا.ت:من با تو نبودم،پس به تو ربط نداره من چی دارم ازشون میپرسم!
-یادت رفته مثل اینکه ما کی هستیم؟
ا.ت:میمون؟
مَرده لب هاشو رو هم فشار داد و گفت: بیخیال،فقط دهنتو ببند
ا.ت:گگگ
یک ساعت بعد------------------
-رسیدین،پیاده شید,
ا.ت : شهر بازی؟! اینجا میخواید ما رو بفروشید یا بازی کنید؟!
-معامله اینجا انجام میشه،وقتی رسیدن قبل اینکه ازتون سوالی نشده حرف نمیزنید،فهمیدین؟
مخصوصا تو(اشاره به ا.ت)
ا.ت: میشه برم دشویی،جیش دارم
-نه
ا.ت:پس جلو اونایی که منو میخوای بفروشی میگما
-ببرینش،سه دقیقه دیگه اینجایین،حواست باشه،اگه فرار کنی؟
ا.ت:میکشی منو
-زود بر میگردی
هی شما ها برید مواظب باشید فرار نکنه(با اون گوریلای)
ا.ت ویو
رفتم دشویی-
خب حالا چجوری فرار کنم،باید اون دخترا رو هم نجات بدم و اون مرده عنترو بخاطر اینکه منو زده باید گریه کنه
اول باید این دو تا گوریلو بکشم
ا.ت رفت بیرون از دستشویی،اب رو باز کرد،چشماشو بست و محکم مشتشو زد تو اینه روشویی،سه بار اینکاره تکار کرد که اینه کاملا در اومد
اون گوریل ها میان تو دسشویی
دست ا.ت کاملا زخمی شده بود و ازش خون میچکید،یه تیکه بزرگ از اینه ها شکسته شده رو برداشت و زد تو سر یکی از اون مراقبا،اونم ببهوش شد،اون یکی مراقب چاقوشو از تو جیبش در اورد و رفت سمت ا.ت
ا.ت:فاککککک
۶.۵k
۱۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.