مافیای من
پارت ۵۸
اون تهیونگ بود
تهیونگ : ات تو اینجا چیکار می کنی
ات : تهیونگ ( با بغض
تهیونگ : چرا گریه می کنی چی شدههه
تهیونگ ات رو بغل کرد ( اقاااا به عنوان دوست معمولی
ات : تهیونگ
تهیونگ : ات چی شدههه
ات : جیمین بچه داره ؟
تهیونگ : چی
ات : پس می دونی
ات از بغلش امد بیرون
ات : همتون می دونستین ولی چیزی نگفتین اره ( باداد
تهیونگ : ات ارم باش ببین
ات : ارم نمیشمممم چه طوری ارم بشم
تهیونگ : بیا بریم ماشین حرف می زنیم
ات عقب عقب رقت
ات : نه هیچی نمی خوام
تهیونگ نزدیک ات شد
تهیونگ : ات لطفا ارم باش
ات : نمی خوام تو هم مثل جیمینی
تهیونگ : ات گفتم برو ماشین ( با داد )
ات : منم گفتم نمیرممم ( با داد
تهیونگ : ات نرو اونجا خیابونه
ات : می خوام ببمیرم
تهیونگ : ات مسخره بازی در نیاررر
ات رفت وسط خیابون وایساد
تهیونگ : ات این کارو نکن
یک ماشین داشت نزدیک ات میشد
یهو تهیونگ دست ات رو کشید این طرف
فردی که تو ماشین بو د
فردی : هوییی حواست کجاس
تهیونگ : من از شما معذرت می خوام
فردی : دوست دخترت دیوانه اس
رفت
تهیونگ : چیکار داشتی می کردی ( با داد
ات : بزار بمیرم
تهیونگ : ساکت شو سوار ماشین شو (باداد
ات : دارییییی رفتاررر جیمیننن رو باهام میکنییی
تهیونگ : ات سوار شو
ات ترسید و رفت ماشین
تهیونگ : ات من نمی دونستم جیمین زنگ زد گفت
پرش زمانی چند مین بعد
رسیدن خانه تهیونگ
ایو : ات تو ......
ات : ایوو ( با گریه
ایو : ات چی شدههه
ات و ایو هم بغل کردن
ایو : بیا بشین ببنیم چی سده
ات همه چی رو تعریف می کنه
یهو گوشی ات زنگ خورد جیگین بود جواب نداد
تهیونگ : ات
ات ؛ چیه
تهیونگ : ات من به جیمین زنگ زدم
ات : چی چیکار کردی ( باداد
تهیونگ : اون شوهرته
ات : شوهرم نیس می خوام طلاق بگیرم
ایو : ات چی داری میگی
تهیونگ : ات می فهمی چی میگی
ات : خاک تو سرم که بهت اعتماد کردم
یهو زنگ خونه زدن
جیمین امد
ات ؛ میری یا من برم
جیمین : چه جالب ، ...مثل بچه خوب میری ماشبن
ات : نمیرم
جیمین : ات گفتم سوار ماشین شو ( باداد
ایو : جیمین
جیمین : خفه
اون تهیونگ بود
تهیونگ : ات تو اینجا چیکار می کنی
ات : تهیونگ ( با بغض
تهیونگ : چرا گریه می کنی چی شدههه
تهیونگ ات رو بغل کرد ( اقاااا به عنوان دوست معمولی
ات : تهیونگ
تهیونگ : ات چی شدههه
ات : جیمین بچه داره ؟
تهیونگ : چی
ات : پس می دونی
ات از بغلش امد بیرون
ات : همتون می دونستین ولی چیزی نگفتین اره ( باداد
تهیونگ : ات ارم باش ببین
ات : ارم نمیشمممم چه طوری ارم بشم
تهیونگ : بیا بریم ماشین حرف می زنیم
ات عقب عقب رقت
ات : نه هیچی نمی خوام
تهیونگ نزدیک ات شد
تهیونگ : ات لطفا ارم باش
ات : نمی خوام تو هم مثل جیمینی
تهیونگ : ات گفتم برو ماشین ( با داد )
ات : منم گفتم نمیرممم ( با داد
تهیونگ : ات نرو اونجا خیابونه
ات : می خوام ببمیرم
تهیونگ : ات مسخره بازی در نیاررر
ات رفت وسط خیابون وایساد
تهیونگ : ات این کارو نکن
یک ماشین داشت نزدیک ات میشد
یهو تهیونگ دست ات رو کشید این طرف
فردی که تو ماشین بو د
فردی : هوییی حواست کجاس
تهیونگ : من از شما معذرت می خوام
فردی : دوست دخترت دیوانه اس
رفت
تهیونگ : چیکار داشتی می کردی ( با داد
ات : بزار بمیرم
تهیونگ : ساکت شو سوار ماشین شو (باداد
ات : دارییییی رفتاررر جیمیننن رو باهام میکنییی
تهیونگ : ات سوار شو
ات ترسید و رفت ماشین
تهیونگ : ات من نمی دونستم جیمین زنگ زد گفت
پرش زمانی چند مین بعد
رسیدن خانه تهیونگ
ایو : ات تو ......
ات : ایوو ( با گریه
ایو : ات چی شدههه
ات و ایو هم بغل کردن
ایو : بیا بشین ببنیم چی سده
ات همه چی رو تعریف می کنه
یهو گوشی ات زنگ خورد جیگین بود جواب نداد
تهیونگ : ات
ات ؛ چیه
تهیونگ : ات من به جیمین زنگ زدم
ات : چی چیکار کردی ( باداد
تهیونگ : اون شوهرته
ات : شوهرم نیس می خوام طلاق بگیرم
ایو : ات چی داری میگی
تهیونگ : ات می فهمی چی میگی
ات : خاک تو سرم که بهت اعتماد کردم
یهو زنگ خونه زدن
جیمین امد
ات ؛ میری یا من برم
جیمین : چه جالب ، ...مثل بچه خوب میری ماشبن
ات : نمیرم
جیمین : ات گفتم سوار ماشین شو ( باداد
ایو : جیمین
جیمین : خفه
۲۰.۳k
۱۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.