پـٰارت۵
#پـٰارت۵
رفتم از اونجا بیرونو فرار کردم تو جاده های
نا آشنا قدم میزدم کم کم بارون میومد نم نم
نمیدونستم باید کجا برم فقط راه میرفتم سردم بود رسیدم به پارک نشستم روی نیمکت و تا یکم استراحت کنم که صدای چند نفر میومد برگشتم دو تا پسره داشتن سمتم میومدن از ترس فرار کردم از پارک زدم بیرون اونا هنوز دنبالم بودن رسیدم به یه جایی که یه رودخانه بزرگ داشت از پل رد شدم رفتم سمت جاده اصلی اونا هنوز دنبالم بودن نزدیکم بودن که پام پیچ خورد افتادم اومدن بهم دست بزنن که یه ماشین جلوی ما وایستاد پسره پیاده شد و اون دوتا رو کتک زد اونا از ترس فرار کرده بودن
پسره:حالت خوبه
من:ایرانی ای ؟
پسره:آره خوبی
من :آره ولی پام درد میکنه
پسره:بریم دکتر
من:نه نه فقط پیچ خورد
پسره:اینجا چیکار میکنی
من:فرار کردم از یه پارتی میخاست بهم ت.جاوز کنه
پسره:کی
من: دوست پسرم
پسره:چییی ؟ تو حالت مستی زیاد هم بخوری دیگه باید جنبه داشته باشی نه مثل اون
من:آره واقعا
پسره:کجا میری برسونمت
من:قبرستون اونجا نمیرم حاضرم تو پارک بخوابم ولی اون خونه نه
رفتم از اونجا بیرونو فرار کردم تو جاده های
نا آشنا قدم میزدم کم کم بارون میومد نم نم
نمیدونستم باید کجا برم فقط راه میرفتم سردم بود رسیدم به پارک نشستم روی نیمکت و تا یکم استراحت کنم که صدای چند نفر میومد برگشتم دو تا پسره داشتن سمتم میومدن از ترس فرار کردم از پارک زدم بیرون اونا هنوز دنبالم بودن رسیدم به یه جایی که یه رودخانه بزرگ داشت از پل رد شدم رفتم سمت جاده اصلی اونا هنوز دنبالم بودن نزدیکم بودن که پام پیچ خورد افتادم اومدن بهم دست بزنن که یه ماشین جلوی ما وایستاد پسره پیاده شد و اون دوتا رو کتک زد اونا از ترس فرار کرده بودن
پسره:حالت خوبه
من:ایرانی ای ؟
پسره:آره خوبی
من :آره ولی پام درد میکنه
پسره:بریم دکتر
من:نه نه فقط پیچ خورد
پسره:اینجا چیکار میکنی
من:فرار کردم از یه پارتی میخاست بهم ت.جاوز کنه
پسره:کی
من: دوست پسرم
پسره:چییی ؟ تو حالت مستی زیاد هم بخوری دیگه باید جنبه داشته باشی نه مثل اون
من:آره واقعا
پسره:کجا میری برسونمت
من:قبرستون اونجا نمیرم حاضرم تو پارک بخوابم ولی اون خونه نه
۱۷۵
۰۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.