خون آشامی که عاشقش شدم پارت هشتم
(چند هفته بعد)
ا/ت ویو:
می شه گفت نزدیک چند هفته هستش که با تهیونگ احساس صمیمیت می کنم ، شاید ممکنه بعضی اوقات تو یه نگاه ممکنه یکم سرد باشه ولی در اصل آدم خیلی مهربون ، یکمی شوخی می کنه ،می شه بهش اعتماد کرد حتی با وجود اینکه خون آشام هم هست خلاصه کلی ویژگی داره که انگار هرچی بگم انگار کم گفتم یه حسی بهم می گه که عاشق شدم
امروز رفتم شرکت داشتم بعد از انجام کار تو راه بودم تهیونگ زنگ زد جواب دادم
&سلام تهیونگ
#سلام ا/ت خوبی؟
&خوبم مرسی باهام کاری داشتی؟
#اره می خوام یه چیزی بهت بگم
&بگو
#می شه لطفا فردا بعد از شرکت باهم بریم رستوران
&باشه چه ساعتی اونجا باشم؟
#ساعت ۷ خوبه؟
&اره
#پس فردا ساعت ۷ اونجا
می بینمت آدرس برات می فرستم
& باشه خدافظ
#خدافظ
تلفن قطع کردم رسیدم خونه نشستم رو تخت به حرف تهیونگ فکرکردم فک کنم می خواد باهاش برم سر قرار گفت رستوران معمولا بیشتر قرار تو کافه گرفته می شه یا رستوران مخصوصا اولین باره که می رم سرقرار
پارت بعدم دارم می نویسم
ا/ت ویو:
می شه گفت نزدیک چند هفته هستش که با تهیونگ احساس صمیمیت می کنم ، شاید ممکنه بعضی اوقات تو یه نگاه ممکنه یکم سرد باشه ولی در اصل آدم خیلی مهربون ، یکمی شوخی می کنه ،می شه بهش اعتماد کرد حتی با وجود اینکه خون آشام هم هست خلاصه کلی ویژگی داره که انگار هرچی بگم انگار کم گفتم یه حسی بهم می گه که عاشق شدم
امروز رفتم شرکت داشتم بعد از انجام کار تو راه بودم تهیونگ زنگ زد جواب دادم
&سلام تهیونگ
#سلام ا/ت خوبی؟
&خوبم مرسی باهام کاری داشتی؟
#اره می خوام یه چیزی بهت بگم
&بگو
#می شه لطفا فردا بعد از شرکت باهم بریم رستوران
&باشه چه ساعتی اونجا باشم؟
#ساعت ۷ خوبه؟
&اره
#پس فردا ساعت ۷ اونجا
می بینمت آدرس برات می فرستم
& باشه خدافظ
#خدافظ
تلفن قطع کردم رسیدم خونه نشستم رو تخت به حرف تهیونگ فکرکردم فک کنم می خواد باهاش برم سر قرار گفت رستوران معمولا بیشتر قرار تو کافه گرفته می شه یا رستوران مخصوصا اولین باره که می رم سرقرار
پارت بعدم دارم می نویسم
۵۹.۹k
۰۶ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.