من فقط عاشق شدم

من فقط عاشق شدم
(P4)

🖤پرش زمانی به فردا صبح ساعت ۹:۳۰🖤
🤍ویو یونگی🤍

آماده شدم داشتم میرفتم شرکت رفتم دفتر کار سولی
سولی:سلام یونگی
یونگی:سلام....سولی ی چیزی شده
سولی:آره می‌دونم....
یونگی:پس کمکم میکنی؟
سولی:معلومه...پرونده ها می‌دونم خیلی سنگینه حتما کمکت میکنم
یونگی:موضوع اون نیس
سولی:پس چیه؟
یونگی:این دختر جدیده هس اومده..
سولی:عا اره شنیدم ولی ندیدمش
یونگی:من دیدمش خیلی خوشگله....عاشق شدم حس میکنم....پس...
سولی:باشه فهمیدم...
یونگی:واقعا....یعنی من و بهش میرسونی
سولی:شاید خیلی طول بکشه اما باشه
یونگی:ممنون
سولی:خواهش میکنم فعلا برو امروز تو جلسه ی کاری میکنم
یونگی:ممنونم....بای
سولی:بای
🖤ساعت ۱۰:۱۵🖤
🤍ویو ا/ت🤍
رسیدم شرکت دیگه رفتم تو دفترم مستقیم که ی خانمی رو دیدم اومد پیشم
سولی:سلام....تو باید کارمند جدید باشی
ا/ت:سلام....بلع من کارمند جدیدم😊
سولی:بیا بریم کافه پایین باهم صبحونه بخوریم
ا/ت:اما.‌‌...
سولی:بیا دیگه
ا/ت:باشه

شرط ۴ لایک
۴ کامنت