P13
( ا.ت )
باید برای خودم کار پیدا میکردم
صبح زود از خونه زدم بیرون
چندین جا رفتم تا بالاخره داخل یه شرکت مد کار پیدا کردم
پول خوبیم گیرم میومد
فردا باید برم برای عکس برداری بعد از اونم میرم دنبال خونه میگردم....
( جونگ کوک )
از خواب پاشدم دست و صورتمو شستم و ب بم غذا دادم و کمی باش بازی کردم اما خودم چیزی نخوردم...زنگ زدم ب تهیونگ :
مکالمه *
سلم
ته : اوه سلم کوک چطوری
خوبم خواستم یچیزی بهت بگم
ا.ت رو تعریف میکنه *
ته : وخخخ خیلی خوبه روز اولی کنار همم خوابیدین ( خنده )
ته : امروز هم رو ببینیم
اره خوبه...اوه یونگی هیونگ دره زنگ میزنه فعلا
ته : باایی
مکالمه یونگی و کوک *
یونگی : گیر اوردی منو؟
چیزی شده ؟
یونگی : ب من میگی بیا برا من استایل انتخاب کن بعد اومدم دم در نیستی جواب زنگامم نمیدی
براش تعریف میکنه *
یونگی : خوب مخشو زدیاا افرین خنده *
خنده *
یونگی : خب دیگ خدافظ
فلاا
.....
شرایط :
10 لایک
10 کامنت
باید برای خودم کار پیدا میکردم
صبح زود از خونه زدم بیرون
چندین جا رفتم تا بالاخره داخل یه شرکت مد کار پیدا کردم
پول خوبیم گیرم میومد
فردا باید برم برای عکس برداری بعد از اونم میرم دنبال خونه میگردم....
( جونگ کوک )
از خواب پاشدم دست و صورتمو شستم و ب بم غذا دادم و کمی باش بازی کردم اما خودم چیزی نخوردم...زنگ زدم ب تهیونگ :
مکالمه *
سلم
ته : اوه سلم کوک چطوری
خوبم خواستم یچیزی بهت بگم
ا.ت رو تعریف میکنه *
ته : وخخخ خیلی خوبه روز اولی کنار همم خوابیدین ( خنده )
ته : امروز هم رو ببینیم
اره خوبه...اوه یونگی هیونگ دره زنگ میزنه فعلا
ته : باایی
مکالمه یونگی و کوک *
یونگی : گیر اوردی منو؟
چیزی شده ؟
یونگی : ب من میگی بیا برا من استایل انتخاب کن بعد اومدم دم در نیستی جواب زنگامم نمیدی
براش تعریف میکنه *
یونگی : خوب مخشو زدیاا افرین خنده *
خنده *
یونگی : خب دیگ خدافظ
فلاا
.....
شرایط :
10 لایک
10 کامنت
۵.۲k
۲۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.