تک پارتی کوک
ا/ت: (نصفه شب بود که جونگ هی بیدارشد و شیر میخواست*.. و منم امشب شیر نداشتم..کوکم هنوز خواب بود..برای اینکه بیدارش نکنم سریع جونگ هی رو بغل کردم و بردمش آشپز خونه*...تنها چیزی که مناسبش بود نون و ماست بود(ادمین:😂)) بفرمایید آقا کوشولو*..
(۵ دقیقه بعد)
ا/ت:( لقمه های کوشولو رو تو دهنش میزاشتم و اونم خواب آلود و ملوچ ملوچ کنان میخورد) خوداا مامانی فداش بشه..ازش عکس گرفتم
کوک: داری چیکار میکنی ( رفته بودم که آب بخورم که دیدم چراغای آشپزخونه روشنه*)
ا/ت: بیا نگاش کن
کوک: ( ا/ت داشت به جونگ که خواب آلود بود نون و ماست می داد) کیوتت
ا/ت: خب دیگههه بسته بلیم بخوابییم*
کوک: بزار آب بخورم بیام
.
.
.
.
پایان
(۵ دقیقه بعد)
ا/ت:( لقمه های کوشولو رو تو دهنش میزاشتم و اونم خواب آلود و ملوچ ملوچ کنان میخورد) خوداا مامانی فداش بشه..ازش عکس گرفتم
کوک: داری چیکار میکنی ( رفته بودم که آب بخورم که دیدم چراغای آشپزخونه روشنه*)
ا/ت: بیا نگاش کن
کوک: ( ا/ت داشت به جونگ که خواب آلود بود نون و ماست می داد) کیوتت
ا/ت: خب دیگههه بسته بلیم بخوابییم*
کوک: بزار آب بخورم بیام
.
.
.
.
پایان
۱۳.۵k
۱۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.