DADY GEON
ددی جئون
دستشو گذاشت رو رنام که بدم یهو لرزید
کوک:میترسی؟
ته:سرشو به معنی آره تکون داد*
کوک:نترس گفتم اونکارو باهات انجام نمیدم
ولی اگه میترسی برای امروز بسته
ویو ته
خواست لباسام رو بپوشه که دستشو گرفتم و گفتم
ته:نمیترسم هرکاری دوس داری بکن ولی فعلا من و برای خودت نکن
کوک:خیلی وقته برای منی
ته:میدونم ولی هنوز آمادگی سxس رو ندارم و این به معنی ترسیدنم نیس
کوک:پس هرکاری جز اون کار درسته
ته:ا...اره من ..نمیترسم
ویو ته
که روم خیمه زد و لنسم میکرد و بعد چند ساعت هردومون خوابیدیم
۶ هقته بعد
ویو ته
شب بود رفته بودم بار بابام فهمیده بود من گِی هستم و عصبی بود از دستم و میگفت دیت بکشم از این کار ولی من بیشتر عاشق کوک شده بودم رفته بودم بار که کوک رو دیدم عصبی نگام میکرد ترس باعث شد تنم بلرز کوکبا چند نفر بود که معلوم بود جلسه گذاشته بودن بعد ۱۰ دقیقه اون مردا رفتن و کوک اومد جلوم و گفت
کوک:اینجا چه غلطی میکنی؟(اروم)
ته:.....ب...ب...ببخ...ببخش..ببخشید(عین صگ ترسیده)
کوک: قانون چهارم من این بود اصلا بار نمیای بدون اجازه وگرنه تنبیه میشی و الان میدونم چیکارت کنم کیم
ویو ته
عین چی ترسیده بودن دستمو گرفت و منو برد داخل یکی از اتاق های بار و پرتم کرد رو تخت و روم خیمه زد لباسام رو در آورد
کوک:جاشون رفته درسته؟بذار چند تا خوبشو هک کنم(جدی و عصبی)
ته:بب..ببخشید
غلط...غلط کردم
کوک:خفه شو(داد)
ویوتهیونگ
با دادی که رد خفه شدم و شروع به مک زدن لبام کرد وحشیانه ادامه داد که ازم ندا شد و مارک های خیلییییی بد و دردناکی گذاشت جاییم نمونده بود که مارک نذاشته باشه درد و سوزش بدی داشتم خیلی برداشتم از درد گریه میکردم که دست از گذاشتن مارک برداشت
کوک:گریه میکنی؟
ته:سرشو به معنی آره تکون داد*
کوک:نباید گریه کنی تنبیهته (جدی)
ته:م..من...د...درد.. د..دارم ...خ..خیلی درد دارم (بغض)
کوک:هوفففففف الان باید ببخشمت؟ حیف دلم برات میسوزه چون همه جات رو مارک کردم جز رونات پاشولباسات رو بپوش امشبم میای خونه من(جدی و عصبی)
ته:کوک..ب..بابام فهمیده قضیه من و تورو و نمیذاره بیام پی....
کوک:خفه شو
همین که گفتم یا میای یا بدتر تنبیهت میکنم که نتونی جلوی بابات سرتو بالا بگیری
تو مال منی نه بابات (یکم بلند)
ته:باشه باشه ببخشید
رفت لباساش رو پوشید و رفت خونه کوک شب کوک بغلش کرده بود و باهم خوابیدن
دستشو گذاشت رو رنام که بدم یهو لرزید
کوک:میترسی؟
ته:سرشو به معنی آره تکون داد*
کوک:نترس گفتم اونکارو باهات انجام نمیدم
ولی اگه میترسی برای امروز بسته
ویو ته
خواست لباسام رو بپوشه که دستشو گرفتم و گفتم
ته:نمیترسم هرکاری دوس داری بکن ولی فعلا من و برای خودت نکن
کوک:خیلی وقته برای منی
ته:میدونم ولی هنوز آمادگی سxس رو ندارم و این به معنی ترسیدنم نیس
کوک:پس هرکاری جز اون کار درسته
ته:ا...اره من ..نمیترسم
ویو ته
که روم خیمه زد و لنسم میکرد و بعد چند ساعت هردومون خوابیدیم
۶ هقته بعد
ویو ته
شب بود رفته بودم بار بابام فهمیده بود من گِی هستم و عصبی بود از دستم و میگفت دیت بکشم از این کار ولی من بیشتر عاشق کوک شده بودم رفته بودم بار که کوک رو دیدم عصبی نگام میکرد ترس باعث شد تنم بلرز کوکبا چند نفر بود که معلوم بود جلسه گذاشته بودن بعد ۱۰ دقیقه اون مردا رفتن و کوک اومد جلوم و گفت
کوک:اینجا چه غلطی میکنی؟(اروم)
ته:.....ب...ب...ببخ...ببخش..ببخشید(عین صگ ترسیده)
کوک: قانون چهارم من این بود اصلا بار نمیای بدون اجازه وگرنه تنبیه میشی و الان میدونم چیکارت کنم کیم
ویو ته
عین چی ترسیده بودن دستمو گرفت و منو برد داخل یکی از اتاق های بار و پرتم کرد رو تخت و روم خیمه زد لباسام رو در آورد
کوک:جاشون رفته درسته؟بذار چند تا خوبشو هک کنم(جدی و عصبی)
ته:بب..ببخشید
غلط...غلط کردم
کوک:خفه شو(داد)
ویوتهیونگ
با دادی که رد خفه شدم و شروع به مک زدن لبام کرد وحشیانه ادامه داد که ازم ندا شد و مارک های خیلییییی بد و دردناکی گذاشت جاییم نمونده بود که مارک نذاشته باشه درد و سوزش بدی داشتم خیلی برداشتم از درد گریه میکردم که دست از گذاشتن مارک برداشت
کوک:گریه میکنی؟
ته:سرشو به معنی آره تکون داد*
کوک:نباید گریه کنی تنبیهته (جدی)
ته:م..من...د...درد.. د..دارم ...خ..خیلی درد دارم (بغض)
کوک:هوفففففف الان باید ببخشمت؟ حیف دلم برات میسوزه چون همه جات رو مارک کردم جز رونات پاشولباسات رو بپوش امشبم میای خونه من(جدی و عصبی)
ته:کوک..ب..بابام فهمیده قضیه من و تورو و نمیذاره بیام پی....
کوک:خفه شو
همین که گفتم یا میای یا بدتر تنبیهت میکنم که نتونی جلوی بابات سرتو بالا بگیری
تو مال منی نه بابات (یکم بلند)
ته:باشه باشه ببخشید
رفت لباساش رو پوشید و رفت خونه کوک شب کوک بغلش کرده بود و باهم خوابیدن
۶.۶k
۲۵ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.