تکپارتی جونگین: وقتی خیلی خجالت میکشه(😔🔞)
تکپارتی جونگین: وقتی خیلی خجالت میکشه(😔🔞)
#جونگین
( ا.ت _// جونگین + )
تو عضو نهم اسکیز بودیو الان دوماه بود که تو و جونگین قرار میزاشتید هیچکس خبر نداشتُ وقتی جلو اعضا بودین سعی میکردین زیاد سوتی ندید البته جونگین که زیادی خجالتی بود زیاد اهل کارای رومانتیک نبود
و این تو بودی که کرمت فعال بود و دم به دم سوتی میدادی
امروز بعد اجرا جونگین نگاه های عجیبی بهت میکرد فکر میکردی شاید بد اجرا کردی یا از دستت ناراحته رفتی پیششو یدونع مشت به بازوی گرمش زدی
_ هی چرا اینجوری نگام میکنی
درحالی که چشماشو همش به چپ و راست بالا و پایین میبرد همینطور گونه هاش قرمز شده بود لب زد
+ نگاه کردن به .... دوست...دخترم...جرمه؟
از حرفش خوشت اومدو سرتو به بازوش گذاشتی
_ البته که نه (لبخند)
میخواستی گونشو ببوسی که گوشیت زنگ خورد
میخواستی جوابشو بدی که گوشیو از دستت گرفت و قطعش کرد
_ چیکار میکنی
بهت با نگاه خمار نگاه کرد
+ تقصیر خودته که اینجوری....خجالت..زدم میکنی
ابرو هاتو بالا بردیو و نفهمیدی منظورشو
_ ها؟!
جونگین که اصلا متوجهت نبود چسبوندت دیوار و نزدیکت شد
حالا نفس های گرمش به صورتت میخورد با چشمایی گرد شده بهش زول زده بودی
حالا میدونستی منظورش چیه و پوزخندی زدی
_ واو بچه نون و از این کارا(پوزخند)
با این حرفت حتی گوشاشم قرمز شد و نگاهشو داد پایین با صدای نازک و همینطور خحالت زده گفت
+ یا...
_ هوم؟(پوزخند)
سرشو اورد بالا که لب*اتو به لب*اش کوبیدی و یه بوس*ه طولانی راه انداختید( بچه نون دیگه همون بچه نون قدیم نیست😍😔)
#جونگین
( ا.ت _// جونگین + )
تو عضو نهم اسکیز بودیو الان دوماه بود که تو و جونگین قرار میزاشتید هیچکس خبر نداشتُ وقتی جلو اعضا بودین سعی میکردین زیاد سوتی ندید البته جونگین که زیادی خجالتی بود زیاد اهل کارای رومانتیک نبود
و این تو بودی که کرمت فعال بود و دم به دم سوتی میدادی
امروز بعد اجرا جونگین نگاه های عجیبی بهت میکرد فکر میکردی شاید بد اجرا کردی یا از دستت ناراحته رفتی پیششو یدونع مشت به بازوی گرمش زدی
_ هی چرا اینجوری نگام میکنی
درحالی که چشماشو همش به چپ و راست بالا و پایین میبرد همینطور گونه هاش قرمز شده بود لب زد
+ نگاه کردن به .... دوست...دخترم...جرمه؟
از حرفش خوشت اومدو سرتو به بازوش گذاشتی
_ البته که نه (لبخند)
میخواستی گونشو ببوسی که گوشیت زنگ خورد
میخواستی جوابشو بدی که گوشیو از دستت گرفت و قطعش کرد
_ چیکار میکنی
بهت با نگاه خمار نگاه کرد
+ تقصیر خودته که اینجوری....خجالت..زدم میکنی
ابرو هاتو بالا بردیو و نفهمیدی منظورشو
_ ها؟!
جونگین که اصلا متوجهت نبود چسبوندت دیوار و نزدیکت شد
حالا نفس های گرمش به صورتت میخورد با چشمایی گرد شده بهش زول زده بودی
حالا میدونستی منظورش چیه و پوزخندی زدی
_ واو بچه نون و از این کارا(پوزخند)
با این حرفت حتی گوشاشم قرمز شد و نگاهشو داد پایین با صدای نازک و همینطور خحالت زده گفت
+ یا...
_ هوم؟(پوزخند)
سرشو اورد بالا که لب*اتو به لب*اش کوبیدی و یه بوس*ه طولانی راه انداختید( بچه نون دیگه همون بچه نون قدیم نیست😍😔)
۱۵.۴k
۲۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.