DOCTORS OF GONGILL🥼part 49
یونگی گوشی پزشکی اش را روی شکم پسر گذاشت و شروع کرد به چک کردن که پسر سرفه
کرد و مقدار زیادی خون باال اورد.
یونگی گوشی پزشکی اش را در اورد و با خود گفت: فکر کنم خون ریزی داخلی داره.
بعد رو به جمعیت داد زد: یه بیمار اورژانسی داریم! اتاق عملو اماده کنید!
یونگی به جی هیون نگاه کرد و گفت: به عنوان دستیار حاضر شو.
جی هیون سر تکان داد و از انجا دور شد.
--
یونگی، جی هیون و چند پرستار داخل اتاق عمل، کنار تخت بیمار ایستاده بودند.
یونگی خطاب به جی هیون گفت: این رگ رو ببر.
جی هیون قیچی مخصوص را داخل شکم بیمار برد و رگ را برید اما ناگهان خون روی
صورتش پاشید.
_ اوه معذرت میخوام فکر کنم رگ اشتباهی رو بریدم.
یونگی زمزمه کرد: فکر نکنم رگ باشه...
دستش را داخل شکم برد و قده لمفاوی بیمار را لمس کرد.
+ قده ی لمفاوی باد کرده.
جی هیون با گیجی سرش را تکان داد و گفت: خون ریزی داخلی چه ربطی به قده ی لمفاوی
داره؟!
یونگی با دقت اتفاقاتی که برای بیمار افتاده بود را مرور کرد.
سرفه های وخیم...
باد کردگی پهلو و قسمت هایی از شکم...
یونگی داد زد: همه از تخت فاصله بگیرید. به جز جی هیون!
پرستار های دستیار، با ترس از تخت فاصله گرفتند.
یونگی به پرستار ها نگاه کرد و خبر ناگواری را به گوششان سپرد.
+ بیمار به نوع خطرناکی از انفوالنزا مبتالست. همه به غیر من و رزیدنت هان، اتاقو ترک
کنن.
یکی از پرستار ها پافشاری کرد و گفت: اما دکتر...
یونگی داد زد: همین حاال!
پرستار ها اطاعت کردند و از اتاق عمل بیرون رفتند.
یونگی با خونسردی تمام رو به جی هیون گفت: عمل رو دوتایی ادامه میدیم.
جی هیون تجهیزاتش را برداشت و مشغول کار شد.
--
مردی با لباس مخصوص، عینک و ماسک، بطری های خون را برداشت و در حالی که از
اتاق بیرون میرفت، گفت: تا فردا نتیجه ی ازمایش خون به دستتون میرسه.
یونگی سر تکان داد و جی هیون گفت: لطفا از همراه این مرد هم خون بگیرید.
مرد سر تکان داد و رفت.
جی هیون کش و قوسی به بدنش داد و روی یکی از صندلی ها اتاق عمل نشست.
یونگی با فاصله کنارش نشست و گفت: به نظر خیلی خونسرد میای. انتظار داشتم عین چی
بترسی......
#BTS
کرد و مقدار زیادی خون باال اورد.
یونگی گوشی پزشکی اش را در اورد و با خود گفت: فکر کنم خون ریزی داخلی داره.
بعد رو به جمعیت داد زد: یه بیمار اورژانسی داریم! اتاق عملو اماده کنید!
یونگی به جی هیون نگاه کرد و گفت: به عنوان دستیار حاضر شو.
جی هیون سر تکان داد و از انجا دور شد.
--
یونگی، جی هیون و چند پرستار داخل اتاق عمل، کنار تخت بیمار ایستاده بودند.
یونگی خطاب به جی هیون گفت: این رگ رو ببر.
جی هیون قیچی مخصوص را داخل شکم بیمار برد و رگ را برید اما ناگهان خون روی
صورتش پاشید.
_ اوه معذرت میخوام فکر کنم رگ اشتباهی رو بریدم.
یونگی زمزمه کرد: فکر نکنم رگ باشه...
دستش را داخل شکم برد و قده لمفاوی بیمار را لمس کرد.
+ قده ی لمفاوی باد کرده.
جی هیون با گیجی سرش را تکان داد و گفت: خون ریزی داخلی چه ربطی به قده ی لمفاوی
داره؟!
یونگی با دقت اتفاقاتی که برای بیمار افتاده بود را مرور کرد.
سرفه های وخیم...
باد کردگی پهلو و قسمت هایی از شکم...
یونگی داد زد: همه از تخت فاصله بگیرید. به جز جی هیون!
پرستار های دستیار، با ترس از تخت فاصله گرفتند.
یونگی به پرستار ها نگاه کرد و خبر ناگواری را به گوششان سپرد.
+ بیمار به نوع خطرناکی از انفوالنزا مبتالست. همه به غیر من و رزیدنت هان، اتاقو ترک
کنن.
یکی از پرستار ها پافشاری کرد و گفت: اما دکتر...
یونگی داد زد: همین حاال!
پرستار ها اطاعت کردند و از اتاق عمل بیرون رفتند.
یونگی با خونسردی تمام رو به جی هیون گفت: عمل رو دوتایی ادامه میدیم.
جی هیون تجهیزاتش را برداشت و مشغول کار شد.
--
مردی با لباس مخصوص، عینک و ماسک، بطری های خون را برداشت و در حالی که از
اتاق بیرون میرفت، گفت: تا فردا نتیجه ی ازمایش خون به دستتون میرسه.
یونگی سر تکان داد و جی هیون گفت: لطفا از همراه این مرد هم خون بگیرید.
مرد سر تکان داد و رفت.
جی هیون کش و قوسی به بدنش داد و روی یکی از صندلی ها اتاق عمل نشست.
یونگی با فاصله کنارش نشست و گفت: به نظر خیلی خونسرد میای. انتظار داشتم عین چی
بترسی......
#BTS
۱۶.۷k
۲۵ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.