درخواستی تک پارتی
#درخواستی تک پارتی
عشق فراموش نشدنی
ته ویو
با جیمین نشسته بودیم تو پارتی و مشروب میخوردیم من که هرچی میخوردم مست نمیشدم ولی جیمین مست بود
ا.ت ویو
دوستم به پارتی دعوتم کرده بود وقتی رفتم تو با صحنه ای که دیدم شک شدم
اکسم ته بهم خیرع شده بود هنوزم عاشقشم
ته ویو
اکسم ا.ت رو دیدم چقدر خوشگل شده بود ولی لباسش باز بود رفتم پیشش نشستم
ته: سلام ا.ت
ا.ت: سلام ته
ته: چرا انقدر لباست بازه
ا.ت: به توچه؟
ته: پس به من چه ها؟
ا.ت شروع کرد مشروب خوردن انقدر خورد که مست شد
ا.ت: من برم دستشویی (خیلی مست و سرخ شده)
ا.ت ویو
از دستشویی اومدم بیرون که ته جلو در بود میخواستم رد شم که یهو محکم لبشو کوبید رو لبم منم از خدام بود که همراهیش کردم
ته منو براید استایل بغل کرد سوار ماشین کرد باهم رفتیم خونه
ته: اماده ای یکم حال کنیم بیب؟
ا.ت: از خدامه(مست کلا)
اسمات و هرکی خواست بگه پی وی براش میفرستم
ا.ت ویو
صبح بیدار شدم دیدم لخت با ته رو تختم
ا.ت: من اینجا چیکار میکنمممم
ته: هیچی خوش میگذرونی
ا.ت: یهو کل دیشب یادم اومد و از خجالت اب شدم رفتم زیر پتو
ته: خجالت نداره بیبم مگه اولین بارته؟(خنده)
ا.ت: میشه دوباره باهم باشیم(خجالت
ته: بنظرت چرا لخت رو این تختی قطعا اره(خنده)
قصه ما به سر رسید حسودا هم به مقصد نرسید😂
عشق فراموش نشدنی
ته ویو
با جیمین نشسته بودیم تو پارتی و مشروب میخوردیم من که هرچی میخوردم مست نمیشدم ولی جیمین مست بود
ا.ت ویو
دوستم به پارتی دعوتم کرده بود وقتی رفتم تو با صحنه ای که دیدم شک شدم
اکسم ته بهم خیرع شده بود هنوزم عاشقشم
ته ویو
اکسم ا.ت رو دیدم چقدر خوشگل شده بود ولی لباسش باز بود رفتم پیشش نشستم
ته: سلام ا.ت
ا.ت: سلام ته
ته: چرا انقدر لباست بازه
ا.ت: به توچه؟
ته: پس به من چه ها؟
ا.ت شروع کرد مشروب خوردن انقدر خورد که مست شد
ا.ت: من برم دستشویی (خیلی مست و سرخ شده)
ا.ت ویو
از دستشویی اومدم بیرون که ته جلو در بود میخواستم رد شم که یهو محکم لبشو کوبید رو لبم منم از خدام بود که همراهیش کردم
ته منو براید استایل بغل کرد سوار ماشین کرد باهم رفتیم خونه
ته: اماده ای یکم حال کنیم بیب؟
ا.ت: از خدامه(مست کلا)
اسمات و هرکی خواست بگه پی وی براش میفرستم
ا.ت ویو
صبح بیدار شدم دیدم لخت با ته رو تختم
ا.ت: من اینجا چیکار میکنمممم
ته: هیچی خوش میگذرونی
ا.ت: یهو کل دیشب یادم اومد و از خجالت اب شدم رفتم زیر پتو
ته: خجالت نداره بیبم مگه اولین بارته؟(خنده)
ا.ت: میشه دوباره باهم باشیم(خجالت
ته: بنظرت چرا لخت رو این تختی قطعا اره(خنده)
قصه ما به سر رسید حسودا هم به مقصد نرسید😂
۳.۶k
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.