p2
p2
اسلاید ۲ ماری
نویسنده ویو
تقریبا بیشتر کلاس خودشونو معرفی کرده بودن
رسید به ات
ات:کیم ات هستم...خوشبختم..
و نشست
بعدش پچ پچ بین بچه ها شروع شد
همه میگفتن:پس اون دختر کیم معروفه
استاد:بچه ها ساکت
نفر بعدی
کلاس تموم شد
بچه ها داشتن از کلاس خارج میشدن
دیگه دم دمای غروب بود
ات آخرین نفر بود
هم اون و هم جیمین داشتن وسایلشونو جمع میکردن
سکوت مطلق بود
وضعیت موذب کننده ای بود
ات از این وضعیت خسته شده بود
زودتر وسایلشو جمع کرد و از جلوی جیمین رد شد
موقع رد شدن گفت
ات:خسته نباشید استاد
جیمین:شما هم همینطور
و رفتن خونه....
ببخشید بچه ها
امشب دیگه نمیتونم بنویسم
راستش یکم خستم
دریغ از حمایت:))
اسلاید ۲ ماری
نویسنده ویو
تقریبا بیشتر کلاس خودشونو معرفی کرده بودن
رسید به ات
ات:کیم ات هستم...خوشبختم..
و نشست
بعدش پچ پچ بین بچه ها شروع شد
همه میگفتن:پس اون دختر کیم معروفه
استاد:بچه ها ساکت
نفر بعدی
کلاس تموم شد
بچه ها داشتن از کلاس خارج میشدن
دیگه دم دمای غروب بود
ات آخرین نفر بود
هم اون و هم جیمین داشتن وسایلشونو جمع میکردن
سکوت مطلق بود
وضعیت موذب کننده ای بود
ات از این وضعیت خسته شده بود
زودتر وسایلشو جمع کرد و از جلوی جیمین رد شد
موقع رد شدن گفت
ات:خسته نباشید استاد
جیمین:شما هم همینطور
و رفتن خونه....
ببخشید بچه ها
امشب دیگه نمیتونم بنویسم
راستش یکم خستم
دریغ از حمایت:))
۵.۲k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.