قلب شیشه ای پارت ⑤
قلب شیشه ای پارت ⑤
ات: اممممم ساعت چنده... یا جد خودمممم ساعت ۱۰دقیقه به هفتهههه صبحانه رو ولش کن میرم اماده شمم
ویو ات
رفتم دستشویی کار های مربوطه رو انجام دادم لباسمو پوشیدم و خوراکی هام رو گذاشتم تو کیف و آبمیوه توت فرنگی رو از یخچال برداستم تو راه بخورم و در رو باز کردم و بدو و بدو حرکت کردم
*عکس فرم لباس مدرسه ات رو میزارم*
بدو بدو کردم رسیدم به مدرسه، سریع خودمو رسوندم به دفتر
ات: سلام من دانش آموز جدیدم
«اقای چان مدیر مدرسه هست»
چان: خوش اومدی من مدیر مدرسه آقای چان هستم وشما هم باید ات باشید شما قبلا ثبت نام کردید و الان لازم نیست کار خاصی انجام بدید
*صدای در دفتر*
...: سلام پدرم گفت بگم که باهاشون تماس بگیرین، خب من برم دیگه...
چان: صبر کن تهیونگ این ات هست دانش آموز جدید هم کلاسته راهنماییش کن به کلاس
تهیونگ: دنبالم بیا
ات: باشه
.......
ات: ام اسمت تهیونگه درسته؟
تهیونگ: به توچه مگه کی زندگیم می خوای بشی که اسمم رو می خوای
ات: نه هیچی فقط همین طوری گفتم...
*رسیدن به کلاس*
تهیونگ: این کلاسته خودت یاد بگیر دیگه وقت مردم رو هدر نده
ات: وات چی میگی واسه خودت اه اصلا من میرم تو
*رفتن به داخل*
سلام من ات هستم
ویو ات
همون لحظه معلم میاد و همه بلند میشن
«معلم زنه و بهش میگن خانوم مین»
مین: سلام خب با دانش آموز جدید آشنا شید ات خودتو معرفی کردی
ات: نه ولی الان کامل الان معرفی می کنم
خب سلام من ات هستم و از ایران مهاجرت کردم به اینجا
کل کلاس: وایی خارجیه، چه خوشگله، یعنی پیش کی میشینه
مین: آروم تر یک دانش آموز جدید بیاد چرا اینطوری می کنید:/
خب ات تو برو.... اه کنار تهیونگ اونجا خالیه میتونی بشینی
ویو ات تو دلش
وای نهه چرا اخه اولین روز مدرسه باید برینم تو این شانس اخه پیش این پسره چقدر هم خودشو بزرگ می بینه انگار کی هست فکر کنم همه روش کراشن ولی خیلی کراشهه خب ات اروم میرم میشینم...
💜 ◕‿◕ 💜
#بی_تی_اس #بلک_پینک #استری_کیدز #ایتزی #وانشات #فیک #فیک_بی_تی_اس #سناریو #جیمین #جونگکوک #تهیونگ #شوگا #هیونجین #کیوت #کیدراما #انیمه #خوناشام #الف #جانگ_هوسوک #بنگتن #آرمی #ارمی #پریسا #کیپاپ #نفر_بعدی_در_کار_نیست #موسیقی #مونبین #استرو #اکسو #جیهوپ #آهنگ #سلبریتی #آیدل
ات: اممممم ساعت چنده... یا جد خودمممم ساعت ۱۰دقیقه به هفتهههه صبحانه رو ولش کن میرم اماده شمم
ویو ات
رفتم دستشویی کار های مربوطه رو انجام دادم لباسمو پوشیدم و خوراکی هام رو گذاشتم تو کیف و آبمیوه توت فرنگی رو از یخچال برداستم تو راه بخورم و در رو باز کردم و بدو و بدو حرکت کردم
*عکس فرم لباس مدرسه ات رو میزارم*
بدو بدو کردم رسیدم به مدرسه، سریع خودمو رسوندم به دفتر
ات: سلام من دانش آموز جدیدم
«اقای چان مدیر مدرسه هست»
چان: خوش اومدی من مدیر مدرسه آقای چان هستم وشما هم باید ات باشید شما قبلا ثبت نام کردید و الان لازم نیست کار خاصی انجام بدید
*صدای در دفتر*
...: سلام پدرم گفت بگم که باهاشون تماس بگیرین، خب من برم دیگه...
چان: صبر کن تهیونگ این ات هست دانش آموز جدید هم کلاسته راهنماییش کن به کلاس
تهیونگ: دنبالم بیا
ات: باشه
.......
ات: ام اسمت تهیونگه درسته؟
تهیونگ: به توچه مگه کی زندگیم می خوای بشی که اسمم رو می خوای
ات: نه هیچی فقط همین طوری گفتم...
*رسیدن به کلاس*
تهیونگ: این کلاسته خودت یاد بگیر دیگه وقت مردم رو هدر نده
ات: وات چی میگی واسه خودت اه اصلا من میرم تو
*رفتن به داخل*
سلام من ات هستم
ویو ات
همون لحظه معلم میاد و همه بلند میشن
«معلم زنه و بهش میگن خانوم مین»
مین: سلام خب با دانش آموز جدید آشنا شید ات خودتو معرفی کردی
ات: نه ولی الان کامل الان معرفی می کنم
خب سلام من ات هستم و از ایران مهاجرت کردم به اینجا
کل کلاس: وایی خارجیه، چه خوشگله، یعنی پیش کی میشینه
مین: آروم تر یک دانش آموز جدید بیاد چرا اینطوری می کنید:/
خب ات تو برو.... اه کنار تهیونگ اونجا خالیه میتونی بشینی
ویو ات تو دلش
وای نهه چرا اخه اولین روز مدرسه باید برینم تو این شانس اخه پیش این پسره چقدر هم خودشو بزرگ می بینه انگار کی هست فکر کنم همه روش کراشن ولی خیلی کراشهه خب ات اروم میرم میشینم...
💜 ◕‿◕ 💜
#بی_تی_اس #بلک_پینک #استری_کیدز #ایتزی #وانشات #فیک #فیک_بی_تی_اس #سناریو #جیمین #جونگکوک #تهیونگ #شوگا #هیونجین #کیوت #کیدراما #انیمه #خوناشام #الف #جانگ_هوسوک #بنگتن #آرمی #ارمی #پریسا #کیپاپ #نفر_بعدی_در_کار_نیست #موسیقی #مونبین #استرو #اکسو #جیهوپ #آهنگ #سلبریتی #آیدل
۱۲.۱k
۰۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.