شب بخیر مدت هاست ضربان قلبم را نمیشونم...
مدت هاست ضربان قلبم را نمیشنوم...
قلبم را با دست های خودم از بین میبرم و
تنها به پنجره خیره میشوم...اما پشت پنجره ها هم آزادی نیست فقط تنهایی در سیاهی آسمان گم می شود
و تنها چشم هایم را روی هم میگذارم تا تنها حرف های تو در سرم بپیچد ....میدانم زندگی ادامه پیدا کند
چه من در این دنیا در خانه رویا هایم زندگی کنم ...چه در کتاب گذشته ام غرق بشوم
چه در آسمان دنبال تو بگردم...
اما این را میدانم تو همیشه ماه آسمان من باقی میمانی:)))
قلبم را با دست های خودم از بین میبرم و
تنها به پنجره خیره میشوم...اما پشت پنجره ها هم آزادی نیست فقط تنهایی در سیاهی آسمان گم می شود
و تنها چشم هایم را روی هم میگذارم تا تنها حرف های تو در سرم بپیچد ....میدانم زندگی ادامه پیدا کند
چه من در این دنیا در خانه رویا هایم زندگی کنم ...چه در کتاب گذشته ام غرق بشوم
چه در آسمان دنبال تو بگردم...
اما این را میدانم تو همیشه ماه آسمان من باقی میمانی:)))
۳.۲k
۲۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.