پارت ۲۸

پارت ²⁸
یکی از فامیلای ا/ت(همون که رابطه شونو میدونست)به جونگکوک:بیا بریم یه دیقه کارت دارم
جونگکوک با صدای لرزون:بباشه
رفتن یکم دورتر
فامیلشون:ببینم تو این دخترو دوست داری؟
جونگکوک:اره خیلی دوسش دارم براش میمیرم
فامیلشون:ببین ا/ت برای ما خیلی باارزشه .نباید به هم خیانت کنید و دعوا هم نکنید.این قولو به من میری جونگکوک؟
جونگکوک:اره حتما ما این قولو به همدیگه هم دادیم.
فامیلشون:باشه پس خوبه.
جونگکوک:امم.شماهم قول میدین به کسی نگین که باهم رابطه داریم؟
فامیلشون:باشه میتونی بهم اعتماد کنی.خب بیا بریم
جونگکوک:باشه
جونگکوک:اومدم ا/ت
ا/ت:کجا رفته بودی؟
جونگکوک:الان نمیتونم بگم بعدا میگم
ا/ت:بیا بیا شیرینی بخور عزیزوم )کرد دهن جونگکوک)
جونگکوک:بابا تو منو چاق میکنی ها
ا/ت:حالا بخور چیزی نمیشه
جونگکوک:سیکس پکلم ناپدید میشنا
همه چپ چپ نگاش کردن
ا/ت زیر لب ب جونگکوک:اینجا جاش نبود کوکی
جونگکوک:چیکار کنم؟؟
■■■■■■■■■■■■■
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
پایان پارت ۲۸.امیدوارم خوشتون اومده باشه.شرایط برای پارت بعد ۲۰ لایک