عشق برگزیده
عشق برگزیده
part:۱۹
سوبین: با من ازدواج میکنی؟(هوقق🤢🤢🤮🤮)
جی آ:*خجالت کشیدن* عا عام ب باید یکم فکر کنم. خـ خب من دیگه بـ برم....
سوبین: میخوای برسونمت؟
جی آ: نـ نهه خودم میرم مرسی
سوبین: اوکی بای
ویو جی آ
جی آ: باورم نمیشد که این حرف رو بهم زد.
*پرش زمانی به فردا*
هوهه واقعا نمیدونم چی بگم بهشش
بهتره به یوجونگم بگم
ویو تماس
جی آ:سلام ییووججووننگگگ
یوجونگ: سلاممم به به ی زنگ زدیی
جی آ: خفع شو تیکه ننداز بیا خونمون
یوحونگ: چتهههه داشتم شوخی میکردم اهه
جی آ: عاا فک کردم تیکه انداختی. خب اوکی منتظرتم بای
یوجونگ: بای
ویو جونگده
جونگده: جی آ امروز گفت نمیاد کافه منم حال کافه رفتنو ندارم. ولی خیلی دلم میخواد یسر بریم دوری چیزی بزنم، اها بزا به اون وو دارم میگم بجای منو جی آ یکی دیگه رو بیاره واسه امروز
ویو تماس
جونگده: سلام خوبی؟
اون وو: سلام اره خوبم
جونگده: اون وو میگم من امروز نمیام
بعد جی آ هم زنگ زده گفته نمیاد. بجای اون واسه امروز، اون دختره بگو بیاد.
اون وو: اوکی بای
جونگده: نهعهه قط نکن یدیقه
اون وو: اوک بله؟
جونگده: میگم توهم امروز میای خونمون یکم بریم بیرون امروزو؟ حوصلم سررفته ولی حوصله کافه رو ندارم
اون وو: عااامم اوکی یه ده پنج دقیقه دیگه اونجام.
پرش زمانی به ده دیقه بعد
اون وو: سلام
جونگده: چخبرر 😂
اون وو: اوهه اوهه بازم این دخترا جمع شدننن
اون وو: برین اون وررر بریننن عههه
راوی: دخترا ک دیدن شد رفتن( ای ترسوعا😂 ابرو دخترارو بردین کهه من بودم خشتکشو میکردم سرش😂😂 البته به روم نیارین تقصیر خودمه 😂😂💔)
جونگده: ولشون کن رفتن😂 صبر کن اون ماشینه کیه؟
اون وو: بزار پیاده شه
جونگده: بصبر منم بیاممم
اون وو: بررگاامم دختره.......(عقش در نیگای اول😂😂😔)
جی آ: عا جونگده سلام
^یوجونگ سرشو اون ور کرد یعنی طرف جونگده شون^
جونگده: عا عاا سلام
یوجونگ: برگاممم پسره....(شد عقش دو طرفه اع اع اعع😂😔)
خب خب خوشگلام اینم پارت نوزدهممم ببخشید دیر میزارم جدیدا چون کلاسم اجازه شو نمیده
فقط همین روزا وقتشو دارمم.
لایکمون نشهه؟؟؟... ❤️🥹🥺❤️
♡♡
part:۱۹
سوبین: با من ازدواج میکنی؟(هوقق🤢🤢🤮🤮)
جی آ:*خجالت کشیدن* عا عام ب باید یکم فکر کنم. خـ خب من دیگه بـ برم....
سوبین: میخوای برسونمت؟
جی آ: نـ نهه خودم میرم مرسی
سوبین: اوکی بای
ویو جی آ
جی آ: باورم نمیشد که این حرف رو بهم زد.
*پرش زمانی به فردا*
هوهه واقعا نمیدونم چی بگم بهشش
بهتره به یوجونگم بگم
ویو تماس
جی آ:سلام ییووججووننگگگ
یوجونگ: سلاممم به به ی زنگ زدیی
جی آ: خفع شو تیکه ننداز بیا خونمون
یوحونگ: چتهههه داشتم شوخی میکردم اهه
جی آ: عاا فک کردم تیکه انداختی. خب اوکی منتظرتم بای
یوجونگ: بای
ویو جونگده
جونگده: جی آ امروز گفت نمیاد کافه منم حال کافه رفتنو ندارم. ولی خیلی دلم میخواد یسر بریم دوری چیزی بزنم، اها بزا به اون وو دارم میگم بجای منو جی آ یکی دیگه رو بیاره واسه امروز
ویو تماس
جونگده: سلام خوبی؟
اون وو: سلام اره خوبم
جونگده: اون وو میگم من امروز نمیام
بعد جی آ هم زنگ زده گفته نمیاد. بجای اون واسه امروز، اون دختره بگو بیاد.
اون وو: اوکی بای
جونگده: نهعهه قط نکن یدیقه
اون وو: اوک بله؟
جونگده: میگم توهم امروز میای خونمون یکم بریم بیرون امروزو؟ حوصلم سررفته ولی حوصله کافه رو ندارم
اون وو: عااامم اوکی یه ده پنج دقیقه دیگه اونجام.
پرش زمانی به ده دیقه بعد
اون وو: سلام
جونگده: چخبرر 😂
اون وو: اوهه اوهه بازم این دخترا جمع شدننن
اون وو: برین اون وررر بریننن عههه
راوی: دخترا ک دیدن شد رفتن( ای ترسوعا😂 ابرو دخترارو بردین کهه من بودم خشتکشو میکردم سرش😂😂 البته به روم نیارین تقصیر خودمه 😂😂💔)
جونگده: ولشون کن رفتن😂 صبر کن اون ماشینه کیه؟
اون وو: بزار پیاده شه
جونگده: بصبر منم بیاممم
اون وو: بررگاامم دختره.......(عقش در نیگای اول😂😂😔)
جی آ: عا جونگده سلام
^یوجونگ سرشو اون ور کرد یعنی طرف جونگده شون^
جونگده: عا عاا سلام
یوجونگ: برگاممم پسره....(شد عقش دو طرفه اع اع اعع😂😔)
خب خب خوشگلام اینم پارت نوزدهممم ببخشید دیر میزارم جدیدا چون کلاسم اجازه شو نمیده
فقط همین روزا وقتشو دارمم.
لایکمون نشهه؟؟؟... ❤️🥹🥺❤️
♡♡
۳.۶k
۱۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.