eternal love
پارت ۲۴
سوهو: هیونجین!
تهیو: فلیکس!
هیونلیکس سرشونو برگردوند و بهشون نگاه کردن.
هیونلیکس: چیه؟
تهیو: اینجا چیکار میکنین؟
فلیکس: میشه بعدا صحبت کنیم؟ الان تو رستورانیم.
سوهو: هیونجین
هیونجین: نشنیدی چی گفت؟
بعد گارسون غذاشونو اورد و شروع کردن به خوردن. بعد ۱۵ دقیقه از رستوران اومدن بیرون.
فلیکس: خیلی خوشمزه بود.
هیونجین: به خوش مزگیه دست پخت تو نبود.
تهیو: فلیکس! هیونجین وایسین.
سوهو: باهاتون حرف داریم.
هیونجین: نمیشه ولمون کنید؟!
سوهو: میشه برگردین؟
هیونجین: چی؟
تهیو: برگردین پیش خودمون. این بچه بازیا چیه از خونه خودتون زدین بیرون؟
فلیکس: من زدن بیرون یا تو اون زنیکه بیرونم کردید؟!( با عصبانیت)
هیونجین: خودت گفتی تا یه هفته دیگه باید از اینجا بری.
تهیو: گفتم با میونگ ازدواج کنی یا بری. بعدش اومدم دنبالت ولی نبودی.
فلیکس: دروغ نگو! من عروسکت نیستم که هر کاری بخوای باهام میکنی!
هیونجین: اگه فکر کردین با این حرفا بر میگردین سخت در اشتباهید.
تهیو: پسرم من-
فلیکس: ساکت شو!
تهیو: دیگه خیلی داری بی تربیت میشی!
خواست فلیکس رو بزنه که هیونجین دستشو گرفت( ععررر ذوقق)
هیونجین: فلیکس بیا بریم.
و از اونجا رفتن.
سوهو: کجا داری میری! هوی! پسره....
هیونجین: فلیکس خوبی؟
فلیکس: اره خوبم.
هیونجین: بیا بریم خونه امروز روز خوبی نبود.
فلیکس: اره
سوهو: هیونجین!
تهیو: فلیکس!
هیونلیکس سرشونو برگردوند و بهشون نگاه کردن.
هیونلیکس: چیه؟
تهیو: اینجا چیکار میکنین؟
فلیکس: میشه بعدا صحبت کنیم؟ الان تو رستورانیم.
سوهو: هیونجین
هیونجین: نشنیدی چی گفت؟
بعد گارسون غذاشونو اورد و شروع کردن به خوردن. بعد ۱۵ دقیقه از رستوران اومدن بیرون.
فلیکس: خیلی خوشمزه بود.
هیونجین: به خوش مزگیه دست پخت تو نبود.
تهیو: فلیکس! هیونجین وایسین.
سوهو: باهاتون حرف داریم.
هیونجین: نمیشه ولمون کنید؟!
سوهو: میشه برگردین؟
هیونجین: چی؟
تهیو: برگردین پیش خودمون. این بچه بازیا چیه از خونه خودتون زدین بیرون؟
فلیکس: من زدن بیرون یا تو اون زنیکه بیرونم کردید؟!( با عصبانیت)
هیونجین: خودت گفتی تا یه هفته دیگه باید از اینجا بری.
تهیو: گفتم با میونگ ازدواج کنی یا بری. بعدش اومدم دنبالت ولی نبودی.
فلیکس: دروغ نگو! من عروسکت نیستم که هر کاری بخوای باهام میکنی!
هیونجین: اگه فکر کردین با این حرفا بر میگردین سخت در اشتباهید.
تهیو: پسرم من-
فلیکس: ساکت شو!
تهیو: دیگه خیلی داری بی تربیت میشی!
خواست فلیکس رو بزنه که هیونجین دستشو گرفت( ععررر ذوقق)
هیونجین: فلیکس بیا بریم.
و از اونجا رفتن.
سوهو: کجا داری میری! هوی! پسره....
هیونجین: فلیکس خوبی؟
فلیکس: اره خوبم.
هیونجین: بیا بریم خونه امروز روز خوبی نبود.
فلیکس: اره
۶.۱k
۰۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.