تحلیل واقعه عاشورا
محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر
در آستانه فرا رسیدن ماه محرم هر شب مطالبی از کتاب ارزشمند تحلیل واقعه عاشورا از آثار علامه شهید مرتضی مطهری را با تأمل و دقت مطالعه کنیم.
تحلیل واقعه عاشورا
(ادامه مطلب از شب گذشته)
شأن دیگر پیامبر که آن هم شأن الهى است و خدا باید معین کند، این است: مردم در مسائل حقوقى با یکدیگر اختلاف پیدا مىکنند، یا در مسائل جزایى و جنایى میان مردم مشاجره واقع مىشود و کار به داورى مىکشد. باید علاوه بر قانون، افرادى باشند که در میان مردم داورى کنند، یعنى خصومات را قطع و فصل کنند. این شأن را مىگویند: «قضاء» که ما معمولاً مىگوییم: «قضاوت». شأن قضاء یعنى قاضى بودن یکى از مقدسترین شئون است. از نظر اسلام، قاضى باید فقیه و مجتهد و نیز عادل مسلّمالعدالة باشد. یکى از حرامترین کارها این است که انسان شغل قضاء را داشته باشد درحالى که صلاحیت شرعى ندارد. پیغمبر یا امام فرمود: قضاء مقامى است که در آن نمىنشیند مگر وصى (یعنى امام) یا کسى که امام او را معین کرده است6. این هم از شئون پیغمبر است. پیامبر تنها پیامرسان خدا نبود، بلکه کسى بود که خدا به او حق داده بود که در اختلافات و مشاجرات، بر اساس اصول قضایى میان مردم قضاوت کند: «فَلا وَ رَبِّکَ لایُؤْمِنونَ حَتّى یُحَکِّموکَ فیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لایَجِدوا فى اَنْفُسِهِمْ حَرَجا مِمّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّموا تَسْلیما»7.
شأن سوم پیغمبر، رهبرى امت است. پیغمبر در همان حال که پیغمبر است، امام هم هست. امام پیغمبر نیست ولى پیغمبر امام هست. بسیارى خیال مىکنند که پیغمبرى، همیشه از امامت جداست. امامت یعنى رهبرى، و امام یعنى رهبر. پیامبران وقتى که درجهشان خیلى بالا مىرود، هم پیغمبرند و هم امام. در زمان پیغمبر على هم بود؛ چه کسى امت را رهبرى و امامت مىکرد؟ خود پیغمبر اکرم. خداى متعال به امام و رهبر از آن جهت که امام و رهبر است اختیاراتى داده است. بلاتشبیه (البته در تشبیه مناقشه نیست) همانطور که در بعضى کشورها رئیسجمهور از کنگره اختیاراتى مىگیرد، خدا براى رهبرى امت، به رهبر امت یک سلسله اختیارات داده است (زیرا قانون را در شرایط مختلف اجرا و پیادهکردن، کار هر کس نیست). دیگر پیغمبر اگر مىخواهد کسى را انتخاب کند، مثلاً بعد از فتح مکه براى آنجا حاکم معین کند و یا براى فلان لشکر امیر تعیین کند، لازم نیست که جبرئیل بگوید یا رسولاللّه! شما فلان شخص را انتخاب کن. این، دیگر دراختیار خود پیغمبر است که به حکم اختیارات زیادى که رهبر دارد، این کار را انجام مىدهد و البته نباید از کادر قانون خارج شود8.
ادامه مطلب را فردا شب ببینیم
در آستانه فرا رسیدن ماه محرم هر شب مطالبی از کتاب ارزشمند تحلیل واقعه عاشورا از آثار علامه شهید مرتضی مطهری را با تأمل و دقت مطالعه کنیم.
تحلیل واقعه عاشورا
(ادامه مطلب از شب گذشته)
شأن دیگر پیامبر که آن هم شأن الهى است و خدا باید معین کند، این است: مردم در مسائل حقوقى با یکدیگر اختلاف پیدا مىکنند، یا در مسائل جزایى و جنایى میان مردم مشاجره واقع مىشود و کار به داورى مىکشد. باید علاوه بر قانون، افرادى باشند که در میان مردم داورى کنند، یعنى خصومات را قطع و فصل کنند. این شأن را مىگویند: «قضاء» که ما معمولاً مىگوییم: «قضاوت». شأن قضاء یعنى قاضى بودن یکى از مقدسترین شئون است. از نظر اسلام، قاضى باید فقیه و مجتهد و نیز عادل مسلّمالعدالة باشد. یکى از حرامترین کارها این است که انسان شغل قضاء را داشته باشد درحالى که صلاحیت شرعى ندارد. پیغمبر یا امام فرمود: قضاء مقامى است که در آن نمىنشیند مگر وصى (یعنى امام) یا کسى که امام او را معین کرده است6. این هم از شئون پیغمبر است. پیامبر تنها پیامرسان خدا نبود، بلکه کسى بود که خدا به او حق داده بود که در اختلافات و مشاجرات، بر اساس اصول قضایى میان مردم قضاوت کند: «فَلا وَ رَبِّکَ لایُؤْمِنونَ حَتّى یُحَکِّموکَ فیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لایَجِدوا فى اَنْفُسِهِمْ حَرَجا مِمّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّموا تَسْلیما»7.
شأن سوم پیغمبر، رهبرى امت است. پیغمبر در همان حال که پیغمبر است، امام هم هست. امام پیغمبر نیست ولى پیغمبر امام هست. بسیارى خیال مىکنند که پیغمبرى، همیشه از امامت جداست. امامت یعنى رهبرى، و امام یعنى رهبر. پیامبران وقتى که درجهشان خیلى بالا مىرود، هم پیغمبرند و هم امام. در زمان پیغمبر على هم بود؛ چه کسى امت را رهبرى و امامت مىکرد؟ خود پیغمبر اکرم. خداى متعال به امام و رهبر از آن جهت که امام و رهبر است اختیاراتى داده است. بلاتشبیه (البته در تشبیه مناقشه نیست) همانطور که در بعضى کشورها رئیسجمهور از کنگره اختیاراتى مىگیرد، خدا براى رهبرى امت، به رهبر امت یک سلسله اختیارات داده است (زیرا قانون را در شرایط مختلف اجرا و پیادهکردن، کار هر کس نیست). دیگر پیغمبر اگر مىخواهد کسى را انتخاب کند، مثلاً بعد از فتح مکه براى آنجا حاکم معین کند و یا براى فلان لشکر امیر تعیین کند، لازم نیست که جبرئیل بگوید یا رسولاللّه! شما فلان شخص را انتخاب کن. این، دیگر دراختیار خود پیغمبر است که به حکم اختیارات زیادى که رهبر دارد، این کار را انجام مىدهد و البته نباید از کادر قانون خارج شود8.
ادامه مطلب را فردا شب ببینیم
۴۶۹
۳۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.