اون پلیس خفنیه .. پارت: ۸
گوجو ..
ذهنم رو خیلی درگیر کرده ، قاتل کیه؟ اصلا قتل بوده؟ ژولپر قاتله؟ نه اون خواهر هاشو دوست داره .. وای خدا مغزم درد گرفت !
گوجو رفت سمته میز و روی صندلی نشسته و به مهمانی نگاه کرد ، به جنی نگاه کرد و ناخداگاه لبخند ارومی روی لبش نشست ، به خودش اومد و دید داره لبخند میزنه سریع خودشو رو جمع و جور کرد .
از روی صندلی بلند شد و میخواست بره پیش جنی که ژولپر اومد جلوی و گفت : داماد عزیزم بریم یکم برقصیم
گوجو گرخید و گفت: حتما ژولپر جان !
ژولپر با لبخند ضاهری گفت: به من ژولپر جان💢
ژولپر و گوجو مثل دو تا اسکل داشتن اون وسط میرقصیدن همه فکشون افتاده بود ،
خاله ژولپر که اصلا از نامزدی خبر نداشت به ژولپر گفت: ژولپر جان ، نمیدونستم از مرد های خوشتیپ خوشت وگرنه زود تر ازدواج میکردی
ژولپر با این حرف نابود شد ، میخواست بره خودشو از بالای ساختمون بندازه پایین
گفت: کی اینو میگی اندرینا ساما؟ این که نامزد جنی هست
گوجو گوش هاش تیز شد ، اندرینا؟ همون طراح معروف ؟ آره درسته اندرینا کاسندرا من در برابر اینا موش هم نیستم
جنی اومد و گفت: ادرینا ساما ، خوش اومدین ! بفرمایید رو صندلی بشینید
جنی اومد که حرکت کنه پاش خورد به صندلی داشت میوفتاد ، گوجو دست چپش رو دور کمر جنی گذاشت و صحنه رومانتیکی ایجاد شد و مانع افتادن جنی شد
جنی یکم سرخ شد ولی سریع خودش رو جمع رو جور کرد و گفت: خیلی ممنون گوجو سان
گوجو سرخ شد و گفت: نیازی نیست منو گوجو سان صدا کنی ، با ساتورو راحت ترم
ژولپر داشت از حرص خودش رو گاز میگرفت .
جنی لبخندی زد و گفت: هر جور ساتورو
و گوجو ضربان قلبش رو هزار رفت ..
نمیدونست چه اتفاقی داره میوفته ولی از جنی بدش نمی اومد ، ولی میدونست که هر چی هست باید جلوشو بگیره اون کارآگاه معروف توکیو بود و درست نبود در اول کارش عاشق بشه .. مخصوصا که اون یه کارآگاه پلیس بود ...
ادامه دارد ...
ذهنم رو خیلی درگیر کرده ، قاتل کیه؟ اصلا قتل بوده؟ ژولپر قاتله؟ نه اون خواهر هاشو دوست داره .. وای خدا مغزم درد گرفت !
گوجو رفت سمته میز و روی صندلی نشسته و به مهمانی نگاه کرد ، به جنی نگاه کرد و ناخداگاه لبخند ارومی روی لبش نشست ، به خودش اومد و دید داره لبخند میزنه سریع خودشو رو جمع و جور کرد .
از روی صندلی بلند شد و میخواست بره پیش جنی که ژولپر اومد جلوی و گفت : داماد عزیزم بریم یکم برقصیم
گوجو گرخید و گفت: حتما ژولپر جان !
ژولپر با لبخند ضاهری گفت: به من ژولپر جان💢
ژولپر و گوجو مثل دو تا اسکل داشتن اون وسط میرقصیدن همه فکشون افتاده بود ،
خاله ژولپر که اصلا از نامزدی خبر نداشت به ژولپر گفت: ژولپر جان ، نمیدونستم از مرد های خوشتیپ خوشت وگرنه زود تر ازدواج میکردی
ژولپر با این حرف نابود شد ، میخواست بره خودشو از بالای ساختمون بندازه پایین
گفت: کی اینو میگی اندرینا ساما؟ این که نامزد جنی هست
گوجو گوش هاش تیز شد ، اندرینا؟ همون طراح معروف ؟ آره درسته اندرینا کاسندرا من در برابر اینا موش هم نیستم
جنی اومد و گفت: ادرینا ساما ، خوش اومدین ! بفرمایید رو صندلی بشینید
جنی اومد که حرکت کنه پاش خورد به صندلی داشت میوفتاد ، گوجو دست چپش رو دور کمر جنی گذاشت و صحنه رومانتیکی ایجاد شد و مانع افتادن جنی شد
جنی یکم سرخ شد ولی سریع خودش رو جمع رو جور کرد و گفت: خیلی ممنون گوجو سان
گوجو سرخ شد و گفت: نیازی نیست منو گوجو سان صدا کنی ، با ساتورو راحت ترم
ژولپر داشت از حرص خودش رو گاز میگرفت .
جنی لبخندی زد و گفت: هر جور ساتورو
و گوجو ضربان قلبش رو هزار رفت ..
نمیدونست چه اتفاقی داره میوفته ولی از جنی بدش نمی اومد ، ولی میدونست که هر چی هست باید جلوشو بگیره اون کارآگاه معروف توکیو بود و درست نبود در اول کارش عاشق بشه .. مخصوصا که اون یه کارآگاه پلیس بود ...
ادامه دارد ...
۴.۰k
۲۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.