پارت 22
*رفتن سوجو بخورن که توی راه نامجون بهشون زنگ زد
نامجون:الو کجایین شما
تهیونگ:هیونگ ما بیرونیم
نامجون:ا/ت هم بردین؟
تهیونگ:نه هیونگ ما خونه بودیم گف میترسه تنها بخوابه گف ببریمش پیش دوستش الانم پیش دوستشه
نامجون:خب شما سه تا الان کجایین
تهیونگ:ما...ما داریم باهم یکم قدم میزنیم و حرف میزنیم شما بخوابین ما کلید داریم
نامجون:خب باشه بس شب بخیر
تهیونگ:شب بخیر:)
"پایان مکالمه"
*رفتن نشستن سر میز که براشون سوجو اوردن که جیمین اونقدر مست بود و حالش بد بود داشت گریه میکرد(ایح ننه بچم خاک تو سرم با این فیکام:/)
کوک:یا جیمین شی چیشد
تهیونگ:چرا گریه میکنی
جیمین:چرا هیچ کس منو دوس نداره؟
کوک:معلوم هست چی میگی ما دوست داریم جدا از ما میلیون ها نفر برای تو جونشونو میدن
تهیونگ:چرا این حرفو میزنی تو برای من خیلی خاصی
جیمین:هیچکس منو دوس نداره حتی توی دبیرستانم که عاشق شدم اون ردم کرد اینم از ا/ت *گریه شدید
کوک:یا جیمینی اروم باش
*تهکوک رفتن بغلش
جیمین:شاید شانسم بیشتر بود که قبولم کنه ولی الان شما دوتا هن عاشقشین و حتی اگه بولمم کنه نمیتونم شما رو ببینم و کلا همچی بد میشه
تهیونگ:بیاین این عشقو فراموش کنیم چون هیچ سودی برای ما سه تا نداره:)*بفض
کوک:اگه میشد فراموش کرد و ساده بود من خیلی وقت پیش فراموش میکردم
جیمین:الان چیکار کنیم؟ها؟به من جواب بدین منی که هر روز میبینمش چیکار کنم*با داد
تهیونگ:جیمین اروم باش ی راهی پیدا میکنیم
کوک:ما خودمون سه تا باید همه چیو به ا/ت بگیم اگه رد شیم حس بهتری داریم نه؟
تهیونگ:موافقم
جیمین:پس بعد کنسرت بهش بگیم باشه؟چون من دیگه تحمل ندارم:)
کوک:حالا ما سه تا مستیم که نمیتونیم رانندگی کنیم
جیمین:باید با تاکسی بریم
تهیونگ:ببخشید اقا میشه بیاین
گارسون:بفرمایید
تهیونگـ:میشه ی تاکسی برامون بگیرید
گارسون:حتما
*رفت زنگ زد تاکسی اومد
گارسون:اقا تاکسی اومد
تهیونگ:ممنون
*سوار تاکسی شدن
راننده:کجا میرید؟
کوک:بریم به .........
*راننده رسوندشون رفتن خونه که دیدن......
:)
شما رو نمد ولی من سر نوشتن این گریم گرف
نامجون:الو کجایین شما
تهیونگ:هیونگ ما بیرونیم
نامجون:ا/ت هم بردین؟
تهیونگ:نه هیونگ ما خونه بودیم گف میترسه تنها بخوابه گف ببریمش پیش دوستش الانم پیش دوستشه
نامجون:خب شما سه تا الان کجایین
تهیونگ:ما...ما داریم باهم یکم قدم میزنیم و حرف میزنیم شما بخوابین ما کلید داریم
نامجون:خب باشه بس شب بخیر
تهیونگ:شب بخیر:)
"پایان مکالمه"
*رفتن نشستن سر میز که براشون سوجو اوردن که جیمین اونقدر مست بود و حالش بد بود داشت گریه میکرد(ایح ننه بچم خاک تو سرم با این فیکام:/)
کوک:یا جیمین شی چیشد
تهیونگ:چرا گریه میکنی
جیمین:چرا هیچ کس منو دوس نداره؟
کوک:معلوم هست چی میگی ما دوست داریم جدا از ما میلیون ها نفر برای تو جونشونو میدن
تهیونگ:چرا این حرفو میزنی تو برای من خیلی خاصی
جیمین:هیچکس منو دوس نداره حتی توی دبیرستانم که عاشق شدم اون ردم کرد اینم از ا/ت *گریه شدید
کوک:یا جیمینی اروم باش
*تهکوک رفتن بغلش
جیمین:شاید شانسم بیشتر بود که قبولم کنه ولی الان شما دوتا هن عاشقشین و حتی اگه بولمم کنه نمیتونم شما رو ببینم و کلا همچی بد میشه
تهیونگ:بیاین این عشقو فراموش کنیم چون هیچ سودی برای ما سه تا نداره:)*بفض
کوک:اگه میشد فراموش کرد و ساده بود من خیلی وقت پیش فراموش میکردم
جیمین:الان چیکار کنیم؟ها؟به من جواب بدین منی که هر روز میبینمش چیکار کنم*با داد
تهیونگ:جیمین اروم باش ی راهی پیدا میکنیم
کوک:ما خودمون سه تا باید همه چیو به ا/ت بگیم اگه رد شیم حس بهتری داریم نه؟
تهیونگ:موافقم
جیمین:پس بعد کنسرت بهش بگیم باشه؟چون من دیگه تحمل ندارم:)
کوک:حالا ما سه تا مستیم که نمیتونیم رانندگی کنیم
جیمین:باید با تاکسی بریم
تهیونگ:ببخشید اقا میشه بیاین
گارسون:بفرمایید
تهیونگـ:میشه ی تاکسی برامون بگیرید
گارسون:حتما
*رفت زنگ زد تاکسی اومد
گارسون:اقا تاکسی اومد
تهیونگ:ممنون
*سوار تاکسی شدن
راننده:کجا میرید؟
کوک:بریم به .........
*راننده رسوندشون رفتن خونه که دیدن......
:)
شما رو نمد ولی من سر نوشتن این گریم گرف
۱۲.۲k
۰۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.