کوئین مافیا پارت23
سوک یون: مرضضضضض
هانا: اشکال نداره یه طوری بهتون میرسونم
سوک یون: واییی تو بهترینی(بغلش میکنه)
هانا: میدونم
نامی: خب دیگه مهمونی تموم شد بریم
با هم خدافظی کردیم با ماشین خودم رفتم خونه لباسم رو عوض کردم گرفتم خوابیدم
ویو صبح
با صدای مضخرف الارمم بیدار شدم رفتم حموم یه دوش گرفتم اومدم بیرون موهامو خشک کردم بستمشون با کش لباسام هم پوشیدم رفتم پایین
اجوما: صبح بخیر خوشگلم بیا صبحونه برات اماده کردم
هانا: صبح بخیر اجوما، نه مرسی سیرم
بعد رفتم سوار ماشین شدم ره افتادیم سمت دانشگاه
هانا: نمیشه حداقل یه دونتون باهام بیاد
بادیگارد: ببخشید خانم ولی نمیشه
هانا: انقد بهم نگید خانم
بادیگارد: خانم رسیدیم
رفتم داخل کلاس که باز مینسو اومد جلومو گرف
مینسو: تو منو زدی باید تاوان پس بدی
هانا: صورتتو دوس داری؟
مینسو: معلومه صورت به این خوشگلی دارم
هانا: اگه نمیخوای داغونش کنم گمشو اونور
مینسورو زدم کنار رفتم نشستم پیش فیلیکس که بچه ها اومدن پیشمون
رزی: این دیگه داره زیاده روی میکنه
سوک یون: ارع راس میگی
مینا: ولی هانا اگه باباشو بیاره به طرز وحشتناکی بدبخت میشی
هانا: مثلا میخواد چه گوهی بخوره😏
جوکیونگ: ادم ترسناکیه حتی مدیرهم جرعت نمیکنه تو چشماش نگاه کنه
هانا: من بدتراز اینم ادب کردم
سویون: هانا چطور میخوای بهمون تقلب برسونی رنگ اول فرانسوی داریم
هانا: یه روش دارم راحت میرسونم بهتون
مینهو: واییی هانا بهترینی
هانا: میدونم، حالا هم گمشید سرجاتون
اسلاید1لباس هانا برا مدرسه
هانا: اشکال نداره یه طوری بهتون میرسونم
سوک یون: واییی تو بهترینی(بغلش میکنه)
هانا: میدونم
نامی: خب دیگه مهمونی تموم شد بریم
با هم خدافظی کردیم با ماشین خودم رفتم خونه لباسم رو عوض کردم گرفتم خوابیدم
ویو صبح
با صدای مضخرف الارمم بیدار شدم رفتم حموم یه دوش گرفتم اومدم بیرون موهامو خشک کردم بستمشون با کش لباسام هم پوشیدم رفتم پایین
اجوما: صبح بخیر خوشگلم بیا صبحونه برات اماده کردم
هانا: صبح بخیر اجوما، نه مرسی سیرم
بعد رفتم سوار ماشین شدم ره افتادیم سمت دانشگاه
هانا: نمیشه حداقل یه دونتون باهام بیاد
بادیگارد: ببخشید خانم ولی نمیشه
هانا: انقد بهم نگید خانم
بادیگارد: خانم رسیدیم
رفتم داخل کلاس که باز مینسو اومد جلومو گرف
مینسو: تو منو زدی باید تاوان پس بدی
هانا: صورتتو دوس داری؟
مینسو: معلومه صورت به این خوشگلی دارم
هانا: اگه نمیخوای داغونش کنم گمشو اونور
مینسورو زدم کنار رفتم نشستم پیش فیلیکس که بچه ها اومدن پیشمون
رزی: این دیگه داره زیاده روی میکنه
سوک یون: ارع راس میگی
مینا: ولی هانا اگه باباشو بیاره به طرز وحشتناکی بدبخت میشی
هانا: مثلا میخواد چه گوهی بخوره😏
جوکیونگ: ادم ترسناکیه حتی مدیرهم جرعت نمیکنه تو چشماش نگاه کنه
هانا: من بدتراز اینم ادب کردم
سویون: هانا چطور میخوای بهمون تقلب برسونی رنگ اول فرانسوی داریم
هانا: یه روش دارم راحت میرسونم بهتون
مینهو: واییی هانا بهترینی
هانا: میدونم، حالا هم گمشید سرجاتون
اسلاید1لباس هانا برا مدرسه
۱۱.۴k
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.