نیش شیرین part5
چشمهام رو باز کردم و آهی کشیدم و به ا.ت که آروم خوابیده بود نگاه کردم!
چیزی دربارهی این دختر منو اذیت میکرد!
نمیتونستم وارد ذهنش بشم.
بلندش کردم و بردمش به اتاقش و گذاشتمش روی تخت و برگشتم به اتاقم و خوابیدم.
فردا باید سر در میاوردم که چه کسی میخواست منو بکشه!
~~~~~~~~
این پارت داستان تبدیل شدن جونگکوک بود!
راضی بودین؟
نظر یادتون نره🤍
چیزی دربارهی این دختر منو اذیت میکرد!
نمیتونستم وارد ذهنش بشم.
بلندش کردم و بردمش به اتاقش و گذاشتمش روی تخت و برگشتم به اتاقم و خوابیدم.
فردا باید سر در میاوردم که چه کسی میخواست منو بکشه!
~~~~~~~~
این پارت داستان تبدیل شدن جونگکوک بود!
راضی بودین؟
نظر یادتون نره🤍
۲.۲k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.