پارت شش
ت:کوک حالت خوبه
کوک:نه ولی برو
ت:نمیشه من برمیگردم
کوک:نه( دستت رو میگیره و میگه برو)
ت:الان کجا بریم
کوک:برو پیش جیمین
ت:جیمین؟ اها اون پسره باش الان میریم خیلی درد میکنه
رفتید پیش جیمین
تق... تق..
جیمین درو باز میکنه
جیمین:شما اینجا چیکار دارید کوک چه جوری از بیمارستان اومد وایی نه بیا تو بدو
ت:هیچی نگو فقط کمکمون کن
جیمین:برو بابا تو دستشویی سرامیک بالا رو فشار بده پله میاد پایین برو تجهیزات پزشکی رو بردار بدوو
ت:باش
میری
ت:اصلحهه چییی این چیه ؟؟
بزار اینارو ببرم انتقامشو میگیرم
میری پایین
جیمین اینارو بگییر اون اصلحه ها چی بودن
جیمین :تو کاری به اونا نداشته باش اونارو بده من تا درد کوک رو خوب کنم
ت:بگیر( با عصبانیت)
تموم شد
ت:الان توضیح بدهه
جیمین:خب راستش ما مافیا و قاچاق چی اصله ایم و اون بسترو که واسم اوردی اصلحه بود
ت:چیی من الان شریک جرم تونم؟
جیمین:اره دیگه و راه فرار نداری فقط بشنوم رفتی پیش پلیس
کوک:چرا همه چیو گفتی
ت:چرا منم توی کار احمقانتون راه دادین
جیمین:خودت اومدی
ت:من دنبال یه کار سالم بودم نه خلاف( با گریه)
کوک:دعوا نکنین
کوک:نه صدای ماشین پلیس
جیمین:در بالا رو بستی؟
ت:نهه
جیمین:ایی خدا نهه
ت :الان میرم ببندم
جیمین:بدو
تق تق پلیس
جیمین:درو باز میکنم
کوک:باشه
جیمین :بفرما جناب سروان
پلیس:ما اومدیم تا...........
طولانی نوشتم
شرط
5لایک
7 کامنت
کوک:نه ولی برو
ت:نمیشه من برمیگردم
کوک:نه( دستت رو میگیره و میگه برو)
ت:الان کجا بریم
کوک:برو پیش جیمین
ت:جیمین؟ اها اون پسره باش الان میریم خیلی درد میکنه
رفتید پیش جیمین
تق... تق..
جیمین درو باز میکنه
جیمین:شما اینجا چیکار دارید کوک چه جوری از بیمارستان اومد وایی نه بیا تو بدو
ت:هیچی نگو فقط کمکمون کن
جیمین:برو بابا تو دستشویی سرامیک بالا رو فشار بده پله میاد پایین برو تجهیزات پزشکی رو بردار بدوو
ت:باش
میری
ت:اصلحهه چییی این چیه ؟؟
بزار اینارو ببرم انتقامشو میگیرم
میری پایین
جیمین اینارو بگییر اون اصلحه ها چی بودن
جیمین :تو کاری به اونا نداشته باش اونارو بده من تا درد کوک رو خوب کنم
ت:بگیر( با عصبانیت)
تموم شد
ت:الان توضیح بدهه
جیمین:خب راستش ما مافیا و قاچاق چی اصله ایم و اون بسترو که واسم اوردی اصلحه بود
ت:چیی من الان شریک جرم تونم؟
جیمین:اره دیگه و راه فرار نداری فقط بشنوم رفتی پیش پلیس
کوک:چرا همه چیو گفتی
ت:چرا منم توی کار احمقانتون راه دادین
جیمین:خودت اومدی
ت:من دنبال یه کار سالم بودم نه خلاف( با گریه)
کوک:دعوا نکنین
کوک:نه صدای ماشین پلیس
جیمین:در بالا رو بستی؟
ت:نهه
جیمین:ایی خدا نهه
ت :الان میرم ببندم
جیمین:بدو
تق تق پلیس
جیمین:درو باز میکنم
کوک:باشه
جیمین :بفرما جناب سروان
پلیس:ما اومدیم تا...........
طولانی نوشتم
شرط
5لایک
7 کامنت
۶.۷k
۲۵ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.