خون اشام کیوت پارت ۳
از زبان راوی:
لینا و جیا سوار اتوبوس مدرسه شدند و حرکت کردند. وقتی رسیدن جنگل بچه ها وسایل اردو رو اوردن و چادر زدن ماهم همینکارو کردیم.
(بجای معلم میگم خانم کیم)
خانم کیم: بچه ها شما توی اردو ازادید و هر کار دوست دارید میتونید
انجام بدین ولی هرگز به جایی که نوشته منطقه ممنوعه نرید چون خیلیا میگن هرکی اونجا رفته زنده برنگشته.
ساعت ۸ شب بود که وقتی بچه ها رفتن داخل چادر لینا و جیا از چادر بیرون اومدن و یکم قدم زدن.
لینا: به نظرت بریم اونجایی که نوشته منطقه ممنوعه؟؟
جیا: گوه نخور میگن هرکی رفته زنده نیومده بعد توی اسکل میخوای بریم اونجا
لینا: چه قدر ترسویی نترس هیچی نمیشه همه ی اون حرفا الکیه
جیا: اوف باشه ولی اگه اتفاقی افتاد حلالت نمیکنماااا.
لینا: باشه بابا
لینا و جیا رفتن سمت منطقه ممنوعه که...
شرطا: ۱۰ تا لایک
لینا و جیا سوار اتوبوس مدرسه شدند و حرکت کردند. وقتی رسیدن جنگل بچه ها وسایل اردو رو اوردن و چادر زدن ماهم همینکارو کردیم.
(بجای معلم میگم خانم کیم)
خانم کیم: بچه ها شما توی اردو ازادید و هر کار دوست دارید میتونید
انجام بدین ولی هرگز به جایی که نوشته منطقه ممنوعه نرید چون خیلیا میگن هرکی اونجا رفته زنده برنگشته.
ساعت ۸ شب بود که وقتی بچه ها رفتن داخل چادر لینا و جیا از چادر بیرون اومدن و یکم قدم زدن.
لینا: به نظرت بریم اونجایی که نوشته منطقه ممنوعه؟؟
جیا: گوه نخور میگن هرکی رفته زنده نیومده بعد توی اسکل میخوای بریم اونجا
لینا: چه قدر ترسویی نترس هیچی نمیشه همه ی اون حرفا الکیه
جیا: اوف باشه ولی اگه اتفاقی افتاد حلالت نمیکنماااا.
لینا: باشه بابا
لینا و جیا رفتن سمت منطقه ممنوعه که...
شرطا: ۱۰ تا لایک
۷.۲k
۰۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.