پارت 15

<br>
یه سوال چرا با این صداو حرفش قلبم قلبم یجوری ینی دلم خواست گازش بگیرم؟؟؟ <br>
رفتم سمت در<br>
+بیا تو عیش! <br>
اومد داخل<br>
نشست رویه کاناپه... <br>
براش یچی اوردم بخوره<br>
با فاصله نشستمو گفتم: بفرمایید<br>
خندید <br>
+چیه؟ <br>
_موهاشو خدا<br>
+چیه اه امم<br>
موهامو سریع درست کردم<br>
+بگو دیگ کار دارم! <br>
_مزاحمم؟ <br>
+هااا؟! چی ام نه ها چیزه<br>
_باشه باشه<br>
ببین من به یه نفر نیاز دارم ک نقشه کاپمو بازی کنه! <br>
+اووو من کسیو سراغ ندارم خوش اومدی! <br>
_من گفتم کسیو جور کن؟ <br>
+پس کی؟ <br>
_خودت<br>
+م... منننننن؟ <br>
با چشم هایه درشت نگاهش کردم<br>
ادامه دارد.. 🤣کرم دارم شوخیدم خب ادامش<br>
+من.. ام.. من نه نمیشه<br>
_اوه متاسفم اما باید انجامش بدی<br>
+بایدی نیست بلند شو برو بیرون<br>
_اع؟ <br>
مظلوم نگاهم کرد<br>
چرا قلبم داارهه یجوری میشه<br>
+چند روز-ــ-<br>
_بهت میگم<br>
+اوکی <br>
_فردا عصر بیا سمت خونم، خونم همون قبلیست! <br>
+باش<br>
اومد سمتم<br>
اروم گونمو بوسید<br>
_شبت شیک چاگی<br>
رفت<br>
منننننننننن<br>
قلبمممممم وایستاددددددد<br>
چرااااا بوسمممم کرددد؟ <br>
چاااگی؟؟؟ <br>
مننن چاگیشممممم؟؟؟؟ <br>
هاااااااا؟؟؟؟ <br>
فردا عصر رفتم سمت خونش... <br>
ادامه دارد.... <br>
<br>