عشق جدیدم مافیا Part 21
پارت ²¹
تهیونگ ویو :
ته : ا.ت ...........
ا.ت : چی شده تهیونگ ؟
میخواستم بهش بگم که دوستش دارم ولی انگار چیزی راه گلوم رو بسته بود
ته : هیچی بریم پایین صبحانه بخوریم
رفتیم پایین و سر میز نشستیم
فلش بک به بعد از صبحانه :
ا.ت : خب بچه ها باید بریم سمت این شرکت که میگه لباس تولید میکنه و لای لباس هاش مواد مخدر میزاره و کاری میکنه که مردم دستگیر بشن پس باید مدیر اصلی رو بکشیم و بعد شرکت رو تعطیل کنیم
همه باهم : بریم تو کارش
ادمین ویو :
همه رفتن بالا تو اتاق هاشون و حاضر شدن و راه افتادن طرف شرکت
ا.ت خودش رو شبیه یکی از منشی های نزدیک به مدیر کرد
ا.ت ویو :
پس وقتی رسیدیم اونجا منشی اصلی رو گرفتیم و بردیمش به مخفی گاهمون که همون نزدیکی ها بود و من برگشتم شرکت
جیمین ویو :
دیدم دختره که گرفتیمش خیلی ترسیده پس رفتم و چشماش و دهنش رو باز کردم
دختره : شما .. کی هستید ؟
جیمین : نترس شرکتی که توش کار میکردی مدیرش خلاف کار بوده !
دختره : میشه بیشتر برام توضیح بدی؟
منم براش کل قضیه رو تعریف کردم
دختره : پس که اینطور ...............
تهیونگ ویو :
ته : ا.ت ...........
ا.ت : چی شده تهیونگ ؟
میخواستم بهش بگم که دوستش دارم ولی انگار چیزی راه گلوم رو بسته بود
ته : هیچی بریم پایین صبحانه بخوریم
رفتیم پایین و سر میز نشستیم
فلش بک به بعد از صبحانه :
ا.ت : خب بچه ها باید بریم سمت این شرکت که میگه لباس تولید میکنه و لای لباس هاش مواد مخدر میزاره و کاری میکنه که مردم دستگیر بشن پس باید مدیر اصلی رو بکشیم و بعد شرکت رو تعطیل کنیم
همه باهم : بریم تو کارش
ادمین ویو :
همه رفتن بالا تو اتاق هاشون و حاضر شدن و راه افتادن طرف شرکت
ا.ت خودش رو شبیه یکی از منشی های نزدیک به مدیر کرد
ا.ت ویو :
پس وقتی رسیدیم اونجا منشی اصلی رو گرفتیم و بردیمش به مخفی گاهمون که همون نزدیکی ها بود و من برگشتم شرکت
جیمین ویو :
دیدم دختره که گرفتیمش خیلی ترسیده پس رفتم و چشماش و دهنش رو باز کردم
دختره : شما .. کی هستید ؟
جیمین : نترس شرکتی که توش کار میکردی مدیرش خلاف کار بوده !
دختره : میشه بیشتر برام توضیح بدی؟
منم براش کل قضیه رو تعریف کردم
دختره : پس که اینطور ...............
۳.۵k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.