pt: ⁴ ♡bad boy
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا/ت: باش دیگه خوشک شد ای
سوهو: هههه وای دختر چقدر وُل میخوری
ا/ت: خیمه زدی روم انتظار چی داری؟
سوهو ویو:
دیدم که شت رو دختر بدبخت نشستم با این وزرن سنگینم از روش اومدم پایین و نشستم رو مبل و دوباره رفتم تو افکارم الان حتما میگید به چی فکر میکنم الان توضیح میدم
فلش بک:
دختر: سوهو یه چیزی بگم
سوهو: بگو عشقم
دختر: اومم میشه واسم یه ماشین بگیری تو که خیلی خر پولی
سوهو: اره پولدارم و پولام دست پدرمه اجازه نمیده منم دوست ندارم ریختشو ببینم
دختر: من که بابات دوستم اون خیلی مهربونه تو خیلی بد جلوش میدی
سوهو: من بد جلوش میدم؟
دختر: اره تو بابات خیلی هم خوبه و خیلی کراش
سوهو: وای لطفا چرتو پرت نگو
دختر: تازه بابات بهم درخواست دوستی داده اصلا میرم با اون تو که هیچی واسم خرج نمیکنی
سوهو: چی میگی الان گوشام درست نمیشنون
دختر: خیلی هم درست میشنون
سوهو:«بغض» فکر میکردم این عشق فقط واسه پول باشه
دختر: گمشو بابا«از اونجا رفت»
سوهو فلش:
یعنی چی داره میگه بابام رو از من بیشتر دوست داره چرا بابام اون عوضییی همش میخواد مانعه زندگی من بشه اون مادرم رو کشت دیگه از جونم چی میخواد فرداش با بی حالی از تختم بلند شدم کار های لازم رو که انجام دادم دیگه داشتم میرفتم مدرسه گفتم با خودم که نباید جلوی ا/ت این شکلی باشم خودم ذو جمعو جور کردم رفتنی ها رفتن کسی هم نمیتونه برشون گردونه هه
پایان فلش بک:
ا/ت: سوهو تو یه چیزیت هست مطمعنم
سوهو: اگه میخوای بدونی بیا بریم بار
ا/ت: بزار تو خونه داریم
سوهو: خوبه ولی اجازه داری بخوری
ا/ت: مشکلی نیست
ا/ت ویو:
رفتم و دوتا از توی یخچال اوردم چونکه بابا و مامانم زیاد میخوردن زیاد تو یخچال داشتیم دوتا پیک اوردم و گذاشتم رو میز گیرایش زیاد بود 90درصد امیدوارم خطرناک نباشه اولین پیک رو ریختم که سوهو سری خورد منم خوردم ولی ظرفیتم بالا بود بعد ریختن چند پیک سوهو شروع کرد به تعریف کردن اتفاقی که واسش افتاده چه دختر خری بوده داداشی منو ول کرده
سوهو: ا/ت خیلی شبیه اونی
ا/ت: هه راست میگی
سوهو ویو:
تو حال خودم نبودم اونم همینطور بهش نزدیک شدم و لبام رو روی لباش گذاشتم خیلی وحشی میخوردم چونکه منو یاد خاطرات اون مینداخت بعد چند دقیقه نفس کم اوردم و لبم رو اروم جدا کردم ولی بعد یه نفس گرفتن دوباره شروع کردم لب گرفتن اومد نشست روی پاهام این منو هورنی میکرد
ا/ت ویو:
اصلا دردش واسم مهم نبود فقط لب میگرفتم با اینکه وحشیانه لب میگرفت ولی منم گفتم شاید واقعا نیاز داره این اولین لب گرفتنم بود ولی حرفه ای بودم
لبام رو جدا کردم که سرش رو به عقب برد و ترقوه و سیس پک هاش معلوم شد اروم دم گوشش زم زمه کردم
ا/ت: خوشحالم که خوشحال شدی
سوهو: مرسی سیستر«خواهر»
ا/ت ویو:
کرابتش رو گرفتم و بلندش کردم که خمار نگام میکرد
بردمش تو اتاق و گفتم یه چند لباس مردونه اونجا هست میتونی بپوشی اونم پوشید و اومد روی تخت منم به پشتش خوابیدم و اونم از پشت بغلم کرد و خوابید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حمایت فراموش نشه ببخشید چند روزی نبودم🥺💜
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا/ت: باش دیگه خوشک شد ای
سوهو: هههه وای دختر چقدر وُل میخوری
ا/ت: خیمه زدی روم انتظار چی داری؟
سوهو ویو:
دیدم که شت رو دختر بدبخت نشستم با این وزرن سنگینم از روش اومدم پایین و نشستم رو مبل و دوباره رفتم تو افکارم الان حتما میگید به چی فکر میکنم الان توضیح میدم
فلش بک:
دختر: سوهو یه چیزی بگم
سوهو: بگو عشقم
دختر: اومم میشه واسم یه ماشین بگیری تو که خیلی خر پولی
سوهو: اره پولدارم و پولام دست پدرمه اجازه نمیده منم دوست ندارم ریختشو ببینم
دختر: من که بابات دوستم اون خیلی مهربونه تو خیلی بد جلوش میدی
سوهو: من بد جلوش میدم؟
دختر: اره تو بابات خیلی هم خوبه و خیلی کراش
سوهو: وای لطفا چرتو پرت نگو
دختر: تازه بابات بهم درخواست دوستی داده اصلا میرم با اون تو که هیچی واسم خرج نمیکنی
سوهو: چی میگی الان گوشام درست نمیشنون
دختر: خیلی هم درست میشنون
سوهو:«بغض» فکر میکردم این عشق فقط واسه پول باشه
دختر: گمشو بابا«از اونجا رفت»
سوهو فلش:
یعنی چی داره میگه بابام رو از من بیشتر دوست داره چرا بابام اون عوضییی همش میخواد مانعه زندگی من بشه اون مادرم رو کشت دیگه از جونم چی میخواد فرداش با بی حالی از تختم بلند شدم کار های لازم رو که انجام دادم دیگه داشتم میرفتم مدرسه گفتم با خودم که نباید جلوی ا/ت این شکلی باشم خودم ذو جمعو جور کردم رفتنی ها رفتن کسی هم نمیتونه برشون گردونه هه
پایان فلش بک:
ا/ت: سوهو تو یه چیزیت هست مطمعنم
سوهو: اگه میخوای بدونی بیا بریم بار
ا/ت: بزار تو خونه داریم
سوهو: خوبه ولی اجازه داری بخوری
ا/ت: مشکلی نیست
ا/ت ویو:
رفتم و دوتا از توی یخچال اوردم چونکه بابا و مامانم زیاد میخوردن زیاد تو یخچال داشتیم دوتا پیک اوردم و گذاشتم رو میز گیرایش زیاد بود 90درصد امیدوارم خطرناک نباشه اولین پیک رو ریختم که سوهو سری خورد منم خوردم ولی ظرفیتم بالا بود بعد ریختن چند پیک سوهو شروع کرد به تعریف کردن اتفاقی که واسش افتاده چه دختر خری بوده داداشی منو ول کرده
سوهو: ا/ت خیلی شبیه اونی
ا/ت: هه راست میگی
سوهو ویو:
تو حال خودم نبودم اونم همینطور بهش نزدیک شدم و لبام رو روی لباش گذاشتم خیلی وحشی میخوردم چونکه منو یاد خاطرات اون مینداخت بعد چند دقیقه نفس کم اوردم و لبم رو اروم جدا کردم ولی بعد یه نفس گرفتن دوباره شروع کردم لب گرفتن اومد نشست روی پاهام این منو هورنی میکرد
ا/ت ویو:
اصلا دردش واسم مهم نبود فقط لب میگرفتم با اینکه وحشیانه لب میگرفت ولی منم گفتم شاید واقعا نیاز داره این اولین لب گرفتنم بود ولی حرفه ای بودم
لبام رو جدا کردم که سرش رو به عقب برد و ترقوه و سیس پک هاش معلوم شد اروم دم گوشش زم زمه کردم
ا/ت: خوشحالم که خوشحال شدی
سوهو: مرسی سیستر«خواهر»
ا/ت ویو:
کرابتش رو گرفتم و بلندش کردم که خمار نگام میکرد
بردمش تو اتاق و گفتم یه چند لباس مردونه اونجا هست میتونی بپوشی اونم پوشید و اومد روی تخت منم به پشتش خوابیدم و اونم از پشت بغلم کرد و خوابید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حمایت فراموش نشه ببخشید چند روزی نبودم🥺💜
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۶۸.۳k
۰۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.