مافیا عاشق PART5
KOOK
ساعت حدود هشت صب بود،جیمین هنوز خواب بود پتو رو انداختم روش و بلند شدم رفتم سمت آشپزخونه نودلی که دیشب گرفته بودم ولی نشد بخوریم رو آماده کردم رفتم تا جیمین رو بیدارم کنم
کوک:هیونگ(آروم)
جیمین:هوم؟(خوابالو)
کوک:پاشو بریم صبونه
جیمین:باشه
×چند دقیقه بعد×
جیمین:الان این صبونس؟؟
کوک:پس چیه؟؟
جیمین:نودلم شد صبونه؟؟
KOOK
بالاخره هیونگ با همه ی غر غراش آخر خورد
کوک:هیونگ آماده ای؟؟
جیمین:وایسا دیگه الان میام
کوک:اوففففففف
جیمین:مرگ
کوک:پس من رفتم
KOOK
اینو گفتم و با صحنه ی پاره کننده ای مواجه شدم جیمین جوری خودشو از اتاق پرت کرد بیرون که پاره شدم
جیمین:بریم کوفت(زیر لب)
×تو ماشین×
کوک:هیونگ
جیمین:هوم؟؟
کوک:به نظرت ا/ت ازم خوشش اومده؟؟
جیمین:خیلی ام دلش بخواد
کوک:*خنده*
جیمین:حالا واقعا میخوای به پدر ا/ت بگی بخاطر ا/ت کشتیش؟؟
کوک:پس بخاطر کی کشتم؟؟
جیمین:نه منظورم اینه که میخوای بگی بخاطر اینکه عاشق ا/ت بودی کشتی؟؟
کوک:نمیدونم
شرایط پارت ۶
۷ لایک
۴ کامنت
ساعت حدود هشت صب بود،جیمین هنوز خواب بود پتو رو انداختم روش و بلند شدم رفتم سمت آشپزخونه نودلی که دیشب گرفته بودم ولی نشد بخوریم رو آماده کردم رفتم تا جیمین رو بیدارم کنم
کوک:هیونگ(آروم)
جیمین:هوم؟(خوابالو)
کوک:پاشو بریم صبونه
جیمین:باشه
×چند دقیقه بعد×
جیمین:الان این صبونس؟؟
کوک:پس چیه؟؟
جیمین:نودلم شد صبونه؟؟
KOOK
بالاخره هیونگ با همه ی غر غراش آخر خورد
کوک:هیونگ آماده ای؟؟
جیمین:وایسا دیگه الان میام
کوک:اوففففففف
جیمین:مرگ
کوک:پس من رفتم
KOOK
اینو گفتم و با صحنه ی پاره کننده ای مواجه شدم جیمین جوری خودشو از اتاق پرت کرد بیرون که پاره شدم
جیمین:بریم کوفت(زیر لب)
×تو ماشین×
کوک:هیونگ
جیمین:هوم؟؟
کوک:به نظرت ا/ت ازم خوشش اومده؟؟
جیمین:خیلی ام دلش بخواد
کوک:*خنده*
جیمین:حالا واقعا میخوای به پدر ا/ت بگی بخاطر ا/ت کشتیش؟؟
کوک:پس بخاطر کی کشتم؟؟
جیمین:نه منظورم اینه که میخوای بگی بخاطر اینکه عاشق ا/ت بودی کشتی؟؟
کوک:نمیدونم
شرایط پارت ۶
۷ لایک
۴ کامنت
۶.۷k
۰۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.