مش/روب من :)

نام : مش/روب من 🍷✨️
نویسنده: خودم💀🚬
پارت پنجم
ات = +
تهیونگ = &
* تهیونگ حرف میزنه
بعد از اینکه صبح از خواب بیدار شدیم
لبخند پهنی روی لب من و ات نشسته بود
با اون اتفاقات دیشب واقعا حالم خوب شد
کاش دوباره تکرار شه
خیلی خوب ل/بشو میخ/وردم
اونم عالی بود
این اولین دختری بود که بدجوری دوستش داشتم
ل/باش حال خوبی بهم میداد
رفت توی پذیرایی و روی صندلی میز نشست
رفتم کنارش نشستم و نزدیک گونه اش شدم
داشت لقمه می‌گرفت
که گفت + : تهیونگ بس کن الان وقتش نیست
منم گفتم & : برای من باید وقت داشته باشی همیشه ی همیشه
+ = اوم باشه ولی الان نه
& = بعد صبحونه
+ = اوهوم
& = فقط فراموش نکن
+ = باشه
* صبحونه تموم شد
& = خب خب تموم شد بیا شروع کن حالا
+ = ته ته من میخوام یه چیزی بت بگم
& = بگو
+ = اینقدر راب/طه ممکنه بهمون آسیب برسونه
& = نه بیب
+ = ته ته جدی بگیر
& = انقدر سخت نگیر
* از زبان تهیونگ
ا/ت دیگه حرفی نزد
و اومد نزدیک کنارم
ل/باشو نزدیک ل/بام کردو شروع به مک/یدن ل/بام کرد
منم دستمو دور کمرش حلقه کردم
عمیقن شروع کردم
خیلی حس خوبی داشت
اومم منم آروم اونو رو تخت خوابوندم
و شروع به بازکردن ل/باسش و ل/باسم کردم
این داستان ادامه دارد...
شرط : فالوورام ۱۰ تا بشه و حمایت کنید