(پارت۴۴)

به خونه برگشتن
مادر ا/ت:ا/ت!فکر میکنم کلید رو جا گذاشتم!
ا/ت:اگر من نبودم...پشت در میموندیم.
مادر ا/ت:اما تو هیچوقت کلید بر نمیداشتی امروز خیلی تغییر کردی!
همین که در رو باز کردن مادر ا/ت متوجه بوی سوختگی شد!
مادر ا/ت:ا/تتت!!!دوباره چیکار کردی؟؟این بوی سوختگی....
ا/ت:اما ما باهم بیرون از خونه بودیم اینطور نیست؟
جارو دستی رو برداشت و گفت:پس حتما میتونه کار.....
که متوجه شد بوی سوختگی از بیرون خونست و هیچکس کار اشتباهی نکرده.
مادر ا/ت:اهااان میگم برای توی خونه نیست اره من از اول میدونستم!
و جارو دستی رو خیلی آروم به کابینت تکیه داد.
ا/ت چند وقت داشت روی متن اهنگ جدیدش که نوشته بود کار می‌کرد اما این با بقیه خیلی فرق داشت و ا/ت میخواست اون رو منتشر کنه!
وسایل مورد نیاز ا/ت:
میکروفن(فکر نمی‌کنم آنقدر ها هم که باید کیفیت داشته باشه)
بلند گو(یادم نمیاد کجا گذاشتمش!)
هدفون(یادم میاد برادرم خرابش کرد)
ا/ت:وسایل خیلی بیشتری احتیاج دارم که اونهارو ندارم پس باید از یک نفر کمک بگیرم!اما چه کسی؟کسی که واقعا بتونه کمکم بکنه!این اولین اهنگیه که میخوام منتشرش کنم و باید خوب به نظر برسه!
ا/ت درحال گشتن برای پیدا کردن کسی بود که بتونه برای ضبط اهنگ مورد نظرش ازش کمک بگیره.
فردا:
‌‌‌...........