(پری دریایی).۱۸.
که بهت شک وارد شده بود تو: وای خدایه من باورم نمیشه همه یه این بچه ها جیم: اره منم خودم بین همینا بودم تو : چی تو نا جیمد نه من فقط قبله سنه بلوغم اینجوری بودم بعدش خوب شدم تو: اهان که جیمین دیه چیز با شکل هایی که انگار ماله ناشنوان بود یه چیزی به بچه گفت که بچه رو به تو گفت : سلام خانمه پارک من مری هستم و سه سالمه از اینکه شما رو میبینم خوشحالم تو: وایی گوگولی جیمینا میشه بدیش من جیم: نه این مری کوچولو خودمه و چرخوندش تو هم که ناامید شدی که جیمین عمرن اون بچه رو بهت بده نگاه به بچه هایی که داشتن بازی مزکردن کردی که دیدی یکیشون نشسته و داره به جبمین و مری نگاه میکنه و بغض کرد و سرش رو گذاشت رو پاش اروم رفتی به طرفش و رو به روش نشستی بچه : سلام خانم پارک برا اینکه ناشنوا بود جوری حرف میزدی که بفهمه تو: س ل ا م پ سر ج و ن که پسر بچه گفت : من میتونم یکم بشنوم تو: واقعا پسره : بله منم شکله اقایه پارکم دکتر ها میگن وقتی به سنه بلاغ برسم خوب میشم تو: واقعا پس چه خوب حالا میشه من رو با خودت اشنا کنی پسر بچه : بله من کای هستم ۳ سالمه تو: وایی واقعا اسم برادره منم کایه (بچه ها الان جلو اسم کای ب مینویسم که بفهمین کای بچه یه نه کای دوسته ا/ت پس هر وقت کای ب اومد یعنی این بچیه داره حرف میزنه اوکی)
تو: حالا چرا ناراحتی کای ب: چون منم هم سنه مری یم اما اقایه پیدک چون اون دختر و بچه دختر بیشتر دویت داره همش با اونه تو : همم برا همین ناراحتی یه دفعه مری اومد و به تو گفت: مامان بیا بریم بازی تو: چی مامان هی پارک جیمین چرا این گفت مامان جیمین اومد بغله مری و گفت: خوب زنمی میشی مامانه مری خانم مگه نه مری حرف هاتون رو لب خونی کرده بود مری: بله دیگه الان مامان من شدید یه دفعه کای پاشد که بره که دستش رو گرفتی و بغلش کردی مری: مامان تو: نظرتون چیه ک ه من ما ما نه کا ی ب اش م فقط و جیمین بابایه مری که کای از بغلت اومد بیرون و گفت: یعنی میگین شما تو: خوب اره دیگه من عاشقه تو شدم جیم: هی تو نمی تونی مامان باشی چون خودت هنوز بچه ای تو: خوب پس یه کاری میکنیم رو به کای گفتی : من خوشگلم ؟ کای ب : اوهم مخصوصا رنگه پوست و موهات تو: پس میشه دوست دخترت بشم که جیمین تک خنده کرد و مری رو بغل کرد و رفت تو: چطور بود خوب بود کای ب : اره حالا پاشین بریم بازی همین که خاستی برین بازی جیمین اومد دست رو گرفت و بردت دمه در دفتر وبا زبانه ناشنوا و حرف میزد که تو هم بشنوی و گفت : خوب بچه ها من و این خانمی که میبینید می خوایم بریم بعدن میام پروشگا باشه همه بچه ها: باشه که کای دیوید و بغلت کرد و گفت: اسمت و ن تو: ا/ت هستم کای ب : عاشقتم ا/ت جیم : اون که ادامه حرفش رو خورد که ...................
#خاص #جـمیـݪ_رائـع_روعــہ_ابــداع #شیک #هنری #بینظیر #قشنگ #جذاب #زیبا #BEAUTIFUL_NICE #FANDOGHI #CLIP_VIDEO
تو: حالا چرا ناراحتی کای ب: چون منم هم سنه مری یم اما اقایه پیدک چون اون دختر و بچه دختر بیشتر دویت داره همش با اونه تو : همم برا همین ناراحتی یه دفعه مری اومد و به تو گفت: مامان بیا بریم بازی تو: چی مامان هی پارک جیمین چرا این گفت مامان جیمین اومد بغله مری و گفت: خوب زنمی میشی مامانه مری خانم مگه نه مری حرف هاتون رو لب خونی کرده بود مری: بله دیگه الان مامان من شدید یه دفعه کای پاشد که بره که دستش رو گرفتی و بغلش کردی مری: مامان تو: نظرتون چیه ک ه من ما ما نه کا ی ب اش م فقط و جیمین بابایه مری که کای از بغلت اومد بیرون و گفت: یعنی میگین شما تو: خوب اره دیگه من عاشقه تو شدم جیم: هی تو نمی تونی مامان باشی چون خودت هنوز بچه ای تو: خوب پس یه کاری میکنیم رو به کای گفتی : من خوشگلم ؟ کای ب : اوهم مخصوصا رنگه پوست و موهات تو: پس میشه دوست دخترت بشم که جیمین تک خنده کرد و مری رو بغل کرد و رفت تو: چطور بود خوب بود کای ب : اره حالا پاشین بریم بازی همین که خاستی برین بازی جیمین اومد دست رو گرفت و بردت دمه در دفتر وبا زبانه ناشنوا و حرف میزد که تو هم بشنوی و گفت : خوب بچه ها من و این خانمی که میبینید می خوایم بریم بعدن میام پروشگا باشه همه بچه ها: باشه که کای دیوید و بغلت کرد و گفت: اسمت و ن تو: ا/ت هستم کای ب : عاشقتم ا/ت جیم : اون که ادامه حرفش رو خورد که ...................
#خاص #جـمیـݪ_رائـع_روعــہ_ابــداع #شیک #هنری #بینظیر #قشنگ #جذاب #زیبا #BEAUTIFUL_NICE #FANDOGHI #CLIP_VIDEO
۳۷.۸k
۲۴ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.