پارتی هشت نفره p⁹
ا/ت همچنان بیهوش بود .شوگا دستش رو گرفته بود، بغض کرده بود "طفلک بچم" رسیدن به بیمارستان.
دکتر مرد بود . تهیونگ ا/ت رو کول کرد و برد توی اورژانس . نیم ساعت گذشت . دکتر از اتاق اومد بیرون . کوک و جیمین پرسیدن که چی شده.
دکتر: اتفاقی براش نیوفتاده فقط کمی بچه بهش لگد زده اونم فشارش اوفتاده و بیهوش شده .و اینکه امروز احیانا سونوگرافی داشت ؟
جیمین:بله
دکتر: میتونم جواب آزمایشش رو ببینم؟
جیمین؟ دکترش شما بودید گفتید که فردا بیایم
دکتر: البته .. الان جواب هم آماده.
چهار اعضا شوکه شدن . جیمین و تهیونگ دوست داشتن که دختر باشه ولی شوگا و کوک دوست داشتن که پسر باشه .
دکتر: خوب...... جنسیت بچهههه .... اممم... دختره
جیمین و تهیونگ از خوشحالی بالا پایین میپریدند. کوک و شوگا اوایل یه کمی ناراحت شدن ولی خوبببب خوشحال شدن . تهیونگ گوشیش رو برداشت و زنگ زد به خونه .
جین برداشت
جین : بله؟ تهیونگ چی شد ؟ من همین الان فهمیدم که چه اتفاقی برای ا/ت افتاده ...
تهیونگ: جین ، بچه ..... باید بگم که دختره
جین با فریاد: چییی؟..... دروغ میگی.... بگو جون هندسام
تهیونگ: جون هندسام
جین: واییییی باورم نمیشه ... جین جوری هیجان داشت که همه فکر کردن اتفاقی برای ا/ت افتاده .
جیهوپ: جین چی شده ا/ت حالش خوبه ؟ جین حرف بزن بچه مرده چی شده د حرف بزن
جین: بچه ها جمع شین جنسیت بچه مشخص شده
نامجون: چی دروغ میگی
جیهوپ: حالا چی هست
جین: دددد دختره
جیهوپ از خوشحالی از حال رفت
جین: جی جی جیهوپ ... اوا جیهوپ بلند شو
نامجون: اصلا باورم نمیشه باید پسر میشد . اَههه
جین: فعلا کمکم کن جیهوپ رو بزاریم روی مبل.
دکتر مرد بود . تهیونگ ا/ت رو کول کرد و برد توی اورژانس . نیم ساعت گذشت . دکتر از اتاق اومد بیرون . کوک و جیمین پرسیدن که چی شده.
دکتر: اتفاقی براش نیوفتاده فقط کمی بچه بهش لگد زده اونم فشارش اوفتاده و بیهوش شده .و اینکه امروز احیانا سونوگرافی داشت ؟
جیمین:بله
دکتر: میتونم جواب آزمایشش رو ببینم؟
جیمین؟ دکترش شما بودید گفتید که فردا بیایم
دکتر: البته .. الان جواب هم آماده.
چهار اعضا شوکه شدن . جیمین و تهیونگ دوست داشتن که دختر باشه ولی شوگا و کوک دوست داشتن که پسر باشه .
دکتر: خوب...... جنسیت بچهههه .... اممم... دختره
جیمین و تهیونگ از خوشحالی بالا پایین میپریدند. کوک و شوگا اوایل یه کمی ناراحت شدن ولی خوبببب خوشحال شدن . تهیونگ گوشیش رو برداشت و زنگ زد به خونه .
جین برداشت
جین : بله؟ تهیونگ چی شد ؟ من همین الان فهمیدم که چه اتفاقی برای ا/ت افتاده ...
تهیونگ: جین ، بچه ..... باید بگم که دختره
جین با فریاد: چییی؟..... دروغ میگی.... بگو جون هندسام
تهیونگ: جون هندسام
جین: واییییی باورم نمیشه ... جین جوری هیجان داشت که همه فکر کردن اتفاقی برای ا/ت افتاده .
جیهوپ: جین چی شده ا/ت حالش خوبه ؟ جین حرف بزن بچه مرده چی شده د حرف بزن
جین: بچه ها جمع شین جنسیت بچه مشخص شده
نامجون: چی دروغ میگی
جیهوپ: حالا چی هست
جین: دددد دختره
جیهوپ از خوشحالی از حال رفت
جین: جی جی جیهوپ ... اوا جیهوپ بلند شو
نامجون: اصلا باورم نمیشه باید پسر میشد . اَههه
جین: فعلا کمکم کن جیهوپ رو بزاریم روی مبل.
۴.۷k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.