فیک تهیونگ(پارت ۱۶):
فیک تهیونگ(پارت ۱۶):
ویو ته:
اوووففف عجب بدنی داشت اصلااا هعیییی ته خودتو جمع کن عههه
ولی آخه عرررررر(اینا توی دلشه)
ویو ا،ت:لباسامو پوشیدم و رفتم بیرون و سوار ماشینم شدمو رفتم خونم بعد از چند دقیقه رسیدم و وارد خونه که شدم یک راست رفتم توی اتاقم گرفتم خوابیدم و.......
صبح روز بعد:
از خواب نازنینم با صدای گوشی خرم بیدار شدم بدونی که ببینم کیه گفتم:
ا،ت:بله؟(با صدای خوابالویی)
مدیر:به سلام ا،ت خانم خوابالو
ا،ت:اهم اهم سلام مدیر
مدیر :سلام میخواستم بگم که امروز دوباره باید بیای هم برای تمرین هم اینکه شب با بی تی اس کنسرت داری بدو بیا همه اینجان
ا،ت:بله چشم الان میام
ویو ا،ت:
اوففففف از دست این مدیر ولی تهیونگم اونجاس عررررررر هعی ا،ت اروم باش اون از تو خوشش نمیاد پس پنهونش کن ولی نمیشه چشماش خیلی قشنگهههههههه
خلاصه ا،ت هم حاضر شدو رفت به سمت کمپانی که اونجا گروه بی تی اسو دید و گفت:
ا،ت:واقعا معذرت میخوام دیر کردم
نامجون:اشکالی نداره ما هم داشتیم با مدیر حرف می زدیم
ا،ت:اها بله
مدیر:خوب ا،ت بیا اینجا
ا،ت:بله مدیر
مدیر:ا،ت تورو خدا زیاد تحرک انجام نده باز مثل اون موقع میشه بعدشم کلی هیت میگیری اروم باش اوک ؟
ا،ت:بله چشم
ا،ت ویو:
آخه انگار دست منه ایششش این مدیرمونم اوسکله هااا اه باز اون لباس هم باید تحمل کنممم ای خدااااااا
ا،ت وارد اتاق شد و با گروه بی تی اس دوباره تمرین رقصشونو انجام دادن اما این دفعه خیلی خوب رفتن بدون اشکال
ا،ت:عاااا چه زود ساعت ۳ شد خوب فکر کنم وقت نشه بریم خونه دوش بگیریم مجبوریم اینجا دوش بگیریم پس بگید کی اول بره کی دوم چون دوتا دوش فقط کنار هم داریم
جیمین گفت:
جیمین:به نظرم ا،ت و ته برننه نامجون (با چشمک به نامجون)
نامجون قضیه رو فهمید و گفت آره آره خوبه برین شما دوتاااا
ا،ت ویو:
آخه من چراااا خودااا من نمیتونم تحمل کنممم الان نزدیکه سکته کنم ای خدااااااا
ته ویو:
یا ابولفضل قراره دوباره بدن خوشگلشو ببینم یا خوداااااااااا خودت رحم کن بهم
ا،ت و ته رفتن دوش گرفتن و اومدن بیرون که آرایش گر ها اومدن و ا،ت رو بردن که آرایش کنن و لباسشو تنش کنن
و.....
(یک نکته دیگه قرار نیست ا،ت اون لباس چسبه رو بپوشه چون با طراحشون تنها صحبت کرد ولی یک لباسی انتخاب کرد بکه به لباس اعضا بخوره)
ویو ته:
اوووففف عجب بدنی داشت اصلااا هعیییی ته خودتو جمع کن عههه
ولی آخه عرررررر(اینا توی دلشه)
ویو ا،ت:لباسامو پوشیدم و رفتم بیرون و سوار ماشینم شدمو رفتم خونم بعد از چند دقیقه رسیدم و وارد خونه که شدم یک راست رفتم توی اتاقم گرفتم خوابیدم و.......
صبح روز بعد:
از خواب نازنینم با صدای گوشی خرم بیدار شدم بدونی که ببینم کیه گفتم:
ا،ت:بله؟(با صدای خوابالویی)
مدیر:به سلام ا،ت خانم خوابالو
ا،ت:اهم اهم سلام مدیر
مدیر :سلام میخواستم بگم که امروز دوباره باید بیای هم برای تمرین هم اینکه شب با بی تی اس کنسرت داری بدو بیا همه اینجان
ا،ت:بله چشم الان میام
ویو ا،ت:
اوففففف از دست این مدیر ولی تهیونگم اونجاس عررررررر هعی ا،ت اروم باش اون از تو خوشش نمیاد پس پنهونش کن ولی نمیشه چشماش خیلی قشنگهههههههه
خلاصه ا،ت هم حاضر شدو رفت به سمت کمپانی که اونجا گروه بی تی اسو دید و گفت:
ا،ت:واقعا معذرت میخوام دیر کردم
نامجون:اشکالی نداره ما هم داشتیم با مدیر حرف می زدیم
ا،ت:اها بله
مدیر:خوب ا،ت بیا اینجا
ا،ت:بله مدیر
مدیر:ا،ت تورو خدا زیاد تحرک انجام نده باز مثل اون موقع میشه بعدشم کلی هیت میگیری اروم باش اوک ؟
ا،ت:بله چشم
ا،ت ویو:
آخه انگار دست منه ایششش این مدیرمونم اوسکله هااا اه باز اون لباس هم باید تحمل کنممم ای خدااااااا
ا،ت وارد اتاق شد و با گروه بی تی اس دوباره تمرین رقصشونو انجام دادن اما این دفعه خیلی خوب رفتن بدون اشکال
ا،ت:عاااا چه زود ساعت ۳ شد خوب فکر کنم وقت نشه بریم خونه دوش بگیریم مجبوریم اینجا دوش بگیریم پس بگید کی اول بره کی دوم چون دوتا دوش فقط کنار هم داریم
جیمین گفت:
جیمین:به نظرم ا،ت و ته برننه نامجون (با چشمک به نامجون)
نامجون قضیه رو فهمید و گفت آره آره خوبه برین شما دوتاااا
ا،ت ویو:
آخه من چراااا خودااا من نمیتونم تحمل کنممم الان نزدیکه سکته کنم ای خدااااااا
ته ویو:
یا ابولفضل قراره دوباره بدن خوشگلشو ببینم یا خوداااااااااا خودت رحم کن بهم
ا،ت و ته رفتن دوش گرفتن و اومدن بیرون که آرایش گر ها اومدن و ا،ت رو بردن که آرایش کنن و لباسشو تنش کنن
و.....
(یک نکته دیگه قرار نیست ا،ت اون لباس چسبه رو بپوشه چون با طراحشون تنها صحبت کرد ولی یک لباسی انتخاب کرد بکه به لباس اعضا بخوره)
۱۳.۸k
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.