🌑ماه قرمز 🌑p3
تهیونگ: باشه خوشگلم مین هو: من خوشگل تو نیستم
ویو بورا
اوففف چقدر تند میره یهو وایساد رفتم پایین گفت: واو خفاشی انقدر خوشگلی انسان بشی چی میشی تبدیل به انسان شدم گفتم: چرت نگو غذا ها کو گفت: اولا سلام خوبم مرسی اسمم هم جیمین بورا: خب بابا میگم غذا ها کو جیمین: غذای من که جلوم وایساده بورا: چرا چرت و پرت میگی تو که نمیتونی خون من رو بخوری جیمین: درسته ولی خودت رو که میتونم، لبات خوشمزه بنظر میاد بورا: یعنی چی یهو فوت کرد تو صورتم و سیاهی دیدم
ویو مین هو
تهیونگ: یه شام پیشمون نمیاین مین هو: نه خفاش شدم سریع رسیدم خونه وای رزی رو کلا فراموش کردم رفتم به هوشش بیارم هرکاری میکردم به هوش نمیومد بورا هم 10 دقیقه هست که نیومده اون تا الان باید بیاد یهو یکی گفت: سعی نکن بیدارش کنی بیدار نمیشه برگشتم دیدمش گفت: سلام من جیهوپم و شما گفتم: مین هو گفت: به هوش نمیاد گفتم: چرا گفت: ببین جای گاز رو روی گردنش نمیبینی مین هو: اما کسی اونو نخورده کار کیه، تروخدا یه کاری کن جی هوپ: میشه جای گاز گرفتنه رو ببینم میتونم بفهمم کار کیه (درحال دید زدن) جی هوپ اروم: شما کی ادم میشین مین هو: کار کیه جی هوپ: جونگ کوک برادرم نمیشنا.. مین هو: چیی مگه مگه... واسه چی اینکار رو کرده جی هوپ: تمام خونش رو هم خورده حتی یه قطره هم خون تو بدنش نیست نامجون: ببخشید همینجوری اومدم من نامجونم میدونم تو هم مین هویی دوستتون برگشته مین هو: نه بردار این اقا جونگ کوک خون 😭خونه😭خو نرزی رو خورده نامجون: برادر من هم میشه متاسفم شاید بتونیم انتقالا خون بدیم جی هوپ: نمیشه جونگ کوک یه قطره هم خون نذاشته بمونه نامجون: وایی جونگ کوک وای بر تو، جواب سوالم رو ندادین مین هو: کدوم سوال (داره گریه میکنه ها) نامجون: اونیکی دوستتون بورا مین هو: وای اونم نیومده ای خدا من الان چیکار کنم نامجون: من میدونم کجاست
ویو بورا
اوففف چقدر تند میره یهو وایساد رفتم پایین گفت: واو خفاشی انقدر خوشگلی انسان بشی چی میشی تبدیل به انسان شدم گفتم: چرت نگو غذا ها کو گفت: اولا سلام خوبم مرسی اسمم هم جیمین بورا: خب بابا میگم غذا ها کو جیمین: غذای من که جلوم وایساده بورا: چرا چرت و پرت میگی تو که نمیتونی خون من رو بخوری جیمین: درسته ولی خودت رو که میتونم، لبات خوشمزه بنظر میاد بورا: یعنی چی یهو فوت کرد تو صورتم و سیاهی دیدم
ویو مین هو
تهیونگ: یه شام پیشمون نمیاین مین هو: نه خفاش شدم سریع رسیدم خونه وای رزی رو کلا فراموش کردم رفتم به هوشش بیارم هرکاری میکردم به هوش نمیومد بورا هم 10 دقیقه هست که نیومده اون تا الان باید بیاد یهو یکی گفت: سعی نکن بیدارش کنی بیدار نمیشه برگشتم دیدمش گفت: سلام من جیهوپم و شما گفتم: مین هو گفت: به هوش نمیاد گفتم: چرا گفت: ببین جای گاز رو روی گردنش نمیبینی مین هو: اما کسی اونو نخورده کار کیه، تروخدا یه کاری کن جی هوپ: میشه جای گاز گرفتنه رو ببینم میتونم بفهمم کار کیه (درحال دید زدن) جی هوپ اروم: شما کی ادم میشین مین هو: کار کیه جی هوپ: جونگ کوک برادرم نمیشنا.. مین هو: چیی مگه مگه... واسه چی اینکار رو کرده جی هوپ: تمام خونش رو هم خورده حتی یه قطره هم خون تو بدنش نیست نامجون: ببخشید همینجوری اومدم من نامجونم میدونم تو هم مین هویی دوستتون برگشته مین هو: نه بردار این اقا جونگ کوک خون 😭خونه😭خو نرزی رو خورده نامجون: برادر من هم میشه متاسفم شاید بتونیم انتقالا خون بدیم جی هوپ: نمیشه جونگ کوک یه قطره هم خون نذاشته بمونه نامجون: وایی جونگ کوک وای بر تو، جواب سوالم رو ندادین مین هو: کدوم سوال (داره گریه میکنه ها) نامجون: اونیکی دوستتون بورا مین هو: وای اونم نیومده ای خدا من الان چیکار کنم نامجون: من میدونم کجاست
۵.۶k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.