«من حالم خیلی بده
«من حالم خیلی بده
دوست دارم بمیرم
خیلیا ناراحتم کردن و بهم فشار آوردن
تازگیا حس میکنم هیچکس منو دوست نداره
هرچند که تو اینا رو تجربه نکردی
پس....
تو هیچوقت نمیتونی درد منو بفهمی...»
«نمیتونم ؟»
( بدردنخوری
تو یه اشغال بیشتر نیستی
کی تو رو دوست داره آخه؟
از اینکه تو رو بدنیا آوردم خیلی پشیمونم
تنهایی بهت خوش میگذره؟
از اینکه بهت فحش میدم ناراحت نشو، آخه خیلی بهت میاد
حیوون کثیف
لیاقت مردنم نداری بدبخت)
«درسته.......
اما نگران نباش همه چی درست میشه ! »
میگویند نیست در من آشنایی
با آن درد بی امانیی
ای تویی که میخوانی
که مرا نبود جزایی
در پس این دنیای بی ثباتی
من آنم که در خواب نباتی
به سر میبرم بی حیاتی !
دوست دارم بمیرم
خیلیا ناراحتم کردن و بهم فشار آوردن
تازگیا حس میکنم هیچکس منو دوست نداره
هرچند که تو اینا رو تجربه نکردی
پس....
تو هیچوقت نمیتونی درد منو بفهمی...»
«نمیتونم ؟»
( بدردنخوری
تو یه اشغال بیشتر نیستی
کی تو رو دوست داره آخه؟
از اینکه تو رو بدنیا آوردم خیلی پشیمونم
تنهایی بهت خوش میگذره؟
از اینکه بهت فحش میدم ناراحت نشو، آخه خیلی بهت میاد
حیوون کثیف
لیاقت مردنم نداری بدبخت)
«درسته.......
اما نگران نباش همه چی درست میشه ! »
میگویند نیست در من آشنایی
با آن درد بی امانیی
ای تویی که میخوانی
که مرا نبود جزایی
در پس این دنیای بی ثباتی
من آنم که در خواب نباتی
به سر میبرم بی حیاتی !
۳۸۶
۲۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.