وقتی بچه ۵ ماهتون مریض میشه ... [p2آخر]
وقتی بچه ۵ ماهتون مریض میشه ... [p2آخر]
تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران
تابع قوانین ویسگون
جانم فدای رهبر
سرتو به دو جهت تکون دادی
لینو گوشی و سویچِ ماشینشو از روی میز کنارتون برداشت و زود به سمت در خروجی رفتین ، کفش هاتون رو پوشیدید و از خونه بیرون اومدید..
بین راه همش و همش حواسش به تو و دخترش بود..مخصوصا تو ، تو کسی بودی که همیشه برای همه چیزاسترس داشت..نگران و معذب بودی ، همش نفس های عمیق میکشیدی تا این نگرانی کاری نکنه که توعم حالت بد بشه..
یه عالمه مطب رفتید اما همشون بسته بودند..تااینکه بلخره یه مطب شبانه روزه پیدا کردید با عجله از ماشین پیاده شدی و منتظرموندی تا لینو ماشینو قفل کنه..
به سمت در ورودی رفتید ، زیاد خلوت نبود بعد از دادن مشخصات و انجام دادن یسری کارا بلخره تونسته بودی این نگرانی رو یکمی کم کنی ..
توی ماشین به دختر مظلومت که توی بغلت بود، نگاه میکردی لبخند محوی زدی و سرت روچرخوندی
به مینهو ای که به نقطه نا مشخصی خیره شده بود و داشت فکر میکرد نگاه کردی
=ممنونم
سرش رو بالا گرفت و متقابل لبخندی زد
_برای چی؟
=خب..* دستشو گرفتی* از اینکه..منو به عنوان همسر و مادر فرزندت قبول کردی
دستتو خیلی اروم و اهسته نوازش کرد
_ و من از تو ممنونم که قبول کردی همسر و مادر بچه ام بشی لی ا/ت !
end"
نظرتون؟:)
تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران
تابع قوانین ویسگون
جانم فدای رهبر
سرتو به دو جهت تکون دادی
لینو گوشی و سویچِ ماشینشو از روی میز کنارتون برداشت و زود به سمت در خروجی رفتین ، کفش هاتون رو پوشیدید و از خونه بیرون اومدید..
بین راه همش و همش حواسش به تو و دخترش بود..مخصوصا تو ، تو کسی بودی که همیشه برای همه چیزاسترس داشت..نگران و معذب بودی ، همش نفس های عمیق میکشیدی تا این نگرانی کاری نکنه که توعم حالت بد بشه..
یه عالمه مطب رفتید اما همشون بسته بودند..تااینکه بلخره یه مطب شبانه روزه پیدا کردید با عجله از ماشین پیاده شدی و منتظرموندی تا لینو ماشینو قفل کنه..
به سمت در ورودی رفتید ، زیاد خلوت نبود بعد از دادن مشخصات و انجام دادن یسری کارا بلخره تونسته بودی این نگرانی رو یکمی کم کنی ..
توی ماشین به دختر مظلومت که توی بغلت بود، نگاه میکردی لبخند محوی زدی و سرت روچرخوندی
به مینهو ای که به نقطه نا مشخصی خیره شده بود و داشت فکر میکرد نگاه کردی
=ممنونم
سرش رو بالا گرفت و متقابل لبخندی زد
_برای چی؟
=خب..* دستشو گرفتی* از اینکه..منو به عنوان همسر و مادر فرزندت قبول کردی
دستتو خیلی اروم و اهسته نوازش کرد
_ و من از تو ممنونم که قبول کردی همسر و مادر بچه ام بشی لی ا/ت !
end"
نظرتون؟:)
۲۱.۶k
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.